عرض سلام و ارادت خدمت همراهان همیشه همراه
خواهرم دیروز بهم گفتن میخوام یه مطلبی رو بهت بگم جملاتشون نصفه نیمه بود که نشد ادامه بدن.منم از دیروز تا امروز منتظر موندم ببینم خواهرم میخوان بهم چی بگن.
امروز مشتاقانه از ایشون پرسیدم که اون مطلب چی بود که اینقدر براتون مهم بود که بهم بگین (یاد سریالهای تلویزیون افتادم که منتظریم ببینیم چی میشه.)
خواهرم گفتن چند روز پیش یکی از همسایه هامون امتحان داده بودن وامتحان شون امتحان عملی خیلی سختی بود دوستش هم چند روز دیگه باید همون امتحان و میدادن برای همین زنگ زده بود و از ایشون تقاضای کمک کرده بود و ایشونم قول همکاری داده بودن و اونم خوشحال شده بود. منم خندیدم و به شوخی به همسایه مون گفتم شما اینقدر زحمت کشیدی حالا لقمه آماده رو میخواین بذارین دهان دوست تون.ایشون توی فکر فرو رفت فردای اون روز نماز صبحم و که خوندم پیش خودم گفتم چه حرفی زدم لقمه آماده بهش بدی یعنی چی؟؟هر چیزی زکاتی داره زکات علم هم نشر اونه و اگه آدم علمی رو که بلده به دیگران یاد بده باعث میشه اون علم براش ثبوت پیدا کرده و خوب جا بیفته. قبل از ظهر که اون همسایه مون رو دیدم بهش گفتم آره دیروز من شوخی کردما به دوستتون یاد بدین زکات علم تون و بدین. ایشون گفتن منم همین فکر رو می کردم ولی شما که دیروز این حرف رو زدین پیش خودم گفتم راست میگین من خیلی بابت این امتحان اذیت شدم حالا ایشون راحت استفاده کنن.فقط بخاطر اینکه قول داده بودم و خوشحال شون کردم ناراحت بودم که حالا چطوری ناامیدشون کنم و بگم کمک تون نمی کنم.
منم گفتم من شوخی کردم و ایشون گفتن آخه چون به شوخی گفتین به دلم نشست و گوش دادم ولی اگه جدی می گفتین یه مقاومتی درونم ایجاد می شد خواهرم می گفتن با شنیدن این حرف پیش خودم گفتم چه شوخی هایی که کردیم و فکر کردیم همه شوخی می گیرن و اونا جدی گرفتن وچقدر با این شوخی های نسنجیده در های خیر رو به روی دیگران بستیم و متوجه نشدیم.خدا کنه شوخی هامون که تا حالا با دیگران کردیم چیزهای بدی نباشن و اینجاست که باید از خدا طلب استغفار کرد برای شوخی هایی که کردیم و اثراتی که روی زندگی دیگران گذاشتیم.
اون موقع یادم رفت به خواهرم بگم ولی الان خدا به ذهنم انداخت که آبجی حالا جای شکر داره که این بار در خیر رو نبستی ?خدا رو شکر کن واقعا هم جای شکر داره که خداوند فهمی به آدم بده که قبل از این که دیر بشه اشکالات سبک زندگی قبلش و متوجه بشه.
خواهرم گفتن یک نفر دیگه هم هست که وقتی به شوخی باهاش صحبت می کردم خیلی صحبتام روش اثر داشت ولی اخیرا که جدی باهاشون صحبت می کنم میگه چرا؟؟
اما من برداشت مثبتی از تجربه ایشون گرفتم و اون اینکه:
پس ما مبلغین و خانم های خوش حجاب هم باید با شوخی امر به حجاب و معنویت کنیم تا کلام مون اثر بخش باشه و بتونیم اون تأثیری که باید رو در زندگی عزیزانمون بگذاریم.
البته این برداشتم حالا جرقه الهی توی ذهنم اومد واقعا که نوشتن چقدر برکت داره بی جهت نیست که خداوند به قلم قسم خورده است.
یه نفس راحت بکشم ?دیگه زکات علمم و دادم دیگه راحت شدم و علمم هم مزکی شد.
شوخی تعلیم سریع و تضمینی اونم نه هر شوخی شوخی بجا و سنجیده
خوب دیگه خودم و خودتون و عزیزان تون رو به خدای مهربونیها می سپارم.