مهدیا

  • خانه 
  • شکر بر بلا 
  • تماس  
  • ورود 

پرنده ات را آزاد کن

31 شهریور 1399 توسط نسیم

و

?   پرنده ات را آزاد⁦ کن⁦?️⁩

?پسربچه اي پرنده زيبايي داشت. او به آن پرنده خیلی دلبسته شده بود و

حتي شبها هنگام خواب، قفس آن پرنده را كنار رختخوابش مي گذاشت و مي خوابيد.

اطرافيانش كه از اين همه عشق و وابستگي او به پرنده باخبر شدند، از پسرك حسابي كار مي كشيدند. 

هر وقت پسرك از كار خسته مي شد و نميخواست كاري را انجام دهد، او را تهديد مي كردند كه الان پرنده اش را از قفس آزاد خواهند كرد و پسرك با التماس مي گفت: نه، كاري به پرنده ام را آزاد نکنین،هر كاري گفتيد انجام مي دهم.

?

تا اينكه يك روز صبح برادرش او را صدا زد كه برود از چشمه آب بياورد و او با سختي و كسالت گفت، خسته ام و خوابم مياد، برادرش گفت: الان پرنده ات را از قفس رها مي كنم، كه پسرك آرام و محكم گفت: خودم ديشب آزادش كردم رفت، حالا برو بذار راحت بخوابم. 

كه با آزادي او خودم هم آزاد شدم. 

?اين حكايت همه ما است. 

تنها فرق ما، در نوع پرنده اي است كه به آن دلبسته ايم. 

?پرنده بسياري پولشان، بعضي قدرتشان، برخي موقعيتشان، پاره اي زيبايي و جمالشان،موبایل شان، عده اي مدرك و عنوان آكادميك و عده ای عادتهای شأن خلاصه شيطان و نفس، هر كسي را به چيزي بسته اند و ترس از رها شدن از آن، سبب شده تا ديگران و گاهي نفس خودمان از ما بيگاري كشيده و ما را رها نكنند.

#سواد_ عاطفی

@ramazn_qasem313

 نظر دهید »

تدبر3

31 شهریور 1399 توسط نسیم

إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِّنكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَّكُم بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُم مَّا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّىٰ كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ

ﺑﻪ ﻳﻘﻴﻦ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺗﻬﻤﺖ [ ﺑﺰﺭﮒ ] ﺭﺍ [ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺮﺍﻥ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺑﻪ ﻣﻴﺎﻥ ]ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ، ﮔﺮﻭﻫﻲ [ ﻫﻢ ﺩﺳﺖ ﻭ ﻫﻢ ﻓﻜﺮ ] ﺍﺯ [ ﻣﻴﺎﻥ ] ﺧﻮﺩ ﺷﻤﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﻮﺩ ﺷﺮّﻱ ﻣﭙﻨﺪﺍﺭﻳﺪ ، ﺑﻠﻜﻪ ﺁﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺧﻴﺮ ﺍﺳﺖ ، ﺑﺮﺍﻱ ﻫﺮ ﻣﺮﺩﻱ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻴﻔﺮﻱ ﺑﻪ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﮔﻨﺎﻫﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮﺗﻜﺐ ﺷﺪﻩ ، ﻭ ﺁﻥ ﻛﺲ ﻛﻪ ﺑﺨﺶ ﻋﻤﺪﻩ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ، ﺑﺮﺍﻳﺶ ﻋﺬﺍﺑﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ .(١١)

 افک:دروغ سنگین ونارواکه مساله ای رااز مسیرخود دگرگون کند

 عصبه:رشته های مخصوص که سلسله عضلات رابهم پیوندمیدهند….سلسله اعصاب

جاؤؤا یعنی نبود ،آوردند.

 اینجا خداوندبه مساله افک میپردازندکه مختصری،شان نزول بیان میشود

 دریکی ازسفرها،پیامبربنابه قرعه یکی ازهمسرانشان راباخودبهمراه میبرند.موقع برگشت،درشب،همسرپیامبرگردنبندخودراگم میکنندوبرای پیداکردنش،دورمیشوندوازقافله عقب میمانند،صفوان ایشان راپیدامیکند وبرمیگرداند..سردسته منافقان عبدالله ابن ابی،بادیدن این صحنه،نقشه تهمت به همسررسول خدارامیکشد وباجمعی ازیارانش،تهمت راپخش میکند

 ان الذین جاءوا بالافک عصبه منکم:یه گروه تشکیلاتی،ازشما وبین خودتان این شایعه رابرای پیامبر ساختند تافضارابرعلیه ایشان،الوده کنند…اینهابیگانه نبودند..دشمنان داخلی نظام بودند

 ازاین ایه وایات مشابه میفهمیم همیشه یک جریان نفوذ درداخل جامعه دینی،گوش بزنگ اند،وبرای مسموم کردن جامعه برعلیه نیروهای انقلابی،بخصوص ولی انها،دست بکارمیشوند

 چرا؟؟؟

چون انها راازاعتبار وقداست،ساقط کنند

 درتمسخرواستهزاءاولیای خدا هم همین هدف رادارندکه وجهه انهارادرنظرمردم بی ارزش کنند تا…..

زمینه برای تبعیت واطاعت ازولی جامعه رابگیرند وکسی ازانهااطاعت نکند چون تقدس،اطاعت اوراست

 مثال:درزمانهای قدیم درامامزاده ها،اخرکتب ادعیه مینوشتندکسی،حضرات زهرا یا زینب سلام الله علیهارادرخواب دیده که چه…وچه…وهرکس ۱۰ بارننویسدچه میشود!!ومامیدیدیم اغلب چنین میکردند،امااگر فرضا مینوشتند کسی،گالیله رادرخواب میدید کسی اقدام نمیکرد چون مقدس نبود

لاتحسبوه شرلکم بل هوخیرلکم:حساب نکنیداین کاربرای شماشربود،بلکه خیرومفیدبود..

ازابتدای ایه خداوند،کارگاه اموزشی میگذارندبرای مقابله با منافقان باچنین اهداف پلیدی

 درمرحله نخست بیماردلان شایعه ای ساختندوشمامسلمانان ندانسته انراپخش کردید…وقتی رسواشدند،،مسلمانان صف خودراازانها جداکردند

‏‪ جمعی غربال شدندتاشماازاسیب انها درامان باشید

سیرانقلاب ازابتدا تاکنون،باوجودفتنه های متعدد همین بوده..وکسانی که منافقانه درمتن نظام جای گرفته بودند،بنمایش گذاشته میشوند واین برای جامعه دینی،خیراست

بقول بزرگی:ازفتنه هانهراسیدزیرانظام انهاراکه اخلاص نداشته اند همواره،استفراغ میکند

 درزندگی شخصی خودتون درابتلائات هست که اطرافیانتان رامیشناسید

گاهی کسانی که ازچشم شما دور بودند،خالصانه یاری میکنند وبرعکس…

بقول مولی،علی علیه السلام:فی تقلب الاحوال،یعرف جواهرالرجال:دردگرگونیهای روزگارافراد وجودخودرانشان میدهند

لکل امرئ منهم…..

اثم:گناهی که اثار سوءش،باعث سقوط شخصیت فرداست

کبره:طراح وبزرگ وسرپرست

عظیم:ازعظام بمعنی استخواندار یعنی عذاب بزرگی که نمایشهای ظاهری هم دارد

 مثال درمورداثم:فرض کنید سرنشینان یک ماشین شاسی بلندازداخل،اشغال به بیرون پرت کنند،شخصیت اینها که شاید ادعاهایی داشته باشند درنظردیگران خراب میشود..

 هرکدام ازشایعه سازها،عذاب متناسب بخوددارند

لَّوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَٰذَا إِفْكٌ مُّبِينٌ

ﭼﺮﺍ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺁﻥ [ ﺗﻬﻤﺖ ﺑﺰﺭﮒ ]ﺭﺍ ﺷﻨﻴﺪﻳﺪ ، ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﻣﺆﻣﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﮔﻤﺎﻥ ﻧﻴﻚ ﻧﺒﺮﺩﻧﺪ [ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺗﻬﻤﺖ ﻛﺎﺭ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻧﻴﺴﺖ ] ﻭ ﻧﮕﻔﺘﻨﺪ: ﺍﻳﻦ ﺗﻬﻤﺘﻲ ﺁﺷﻜﺎﺭ [ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﻣﻨﺎﻓﻘﺎﻥ ] ﺍﺳﺖ؟! [ ﻛﻪ ﻣﻰ  ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻓﺘﻨﻪ ﻭ ﺁﺷﻮﺏ ﻭ ﺑﺪﺑﻴﻨﻲ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﻛﻨﻨﺪ ](١٢)

چرابه خودتان گمان خیرنبردید؟لولا برسرفعل ماضی،هم جنبه توبیخ دارد وهم اموزشی است

 اگرفقط توبیخ باشد میفرماید چرااین کار راکردی..ولی وقتی اموزش هم درکار باشد،راهنمایی میکنند که چراچنین نکردی،یعنی باید اینچنین میکردید

یعنی درجا وسریع،وقتی به گوشتون خورد باید درذهنتون،کوچکش کنید،بهش پروبال ندیدوظن خیر ببرید وبعد به گفتار تبدیلش کنید(وقالوا)وبگید این یک تهمت روشن واشکاریه

 بانفسهم:یعنی چرابه خودتون ظن خیرنبردید؟

جان مومنان ازهم جدانیست،وهمه بمنزله یک نفس وروح واحدند.

 این ایه از انمالمومنون اخوه(برادر)بالاتراست..زیرامیفرمایدهمه ازیک روحید.

 چون:۱)همه مومنان نسبت به ابروی یکدیگر مسئولید۲)اگراین شیوه تهمت زدن درجامعه رواج یابد خودتان هم درمعرضید۳)فرض کنید تهمت درموردخودتان هست،چه انتظاری از دیگران دارید؟

??????????

نکات ذیل بر گرفته از مباحث استاد مطهری:پیرامون آیه 11و12

“إن الذین جاؤوا بالإفک عصبة منکم، لاتحسبوه شراً لکم بل هو خیر لکم؛ لکل امرئ منهم ما اکتسب من الإثم و الذی تولی کبره منهم له عذاب عظیم. لولا إذ سمعتموه ظن المؤمنون و المؤمنات بأنفسهم خیراً و قالوا هذا إفک مبین.” سوره‌ی نور؛ آیات 11 و 12

“افک” دروغ بزرگی (تهمتی) است که برای بردن آبروی رسول خدا بعضی از منافقین برای همسر رسول خدا جعل کردند. داستانش را قبلاً به تفصیل نقل کردیم.1 اکنون آیات را می‏خوانیم و نکاتی که از این آیات استفاده می‏شود که نکات تربیتی و اجتماعی بسیار حساسی است و حتی مورد ابتلای خود ما در زمان خودمان است بیان می‏کنیم.

آیه می‏فرماید: إن الذین جاؤوا بالإفک عصبة منکم، بدانید آنان که “افک” را ساختند و خلق کردند، یک دسته‌ی متشکل و یک عده افراد به هم وابسته از خود شما هستند. قرآن به این وسیله مؤمنین و مسلمین را بیدار می‏کند که توجه‏ داشته باشید در داخل خود شما، از متظاهران به اسلام، افراد و دسته‌جاتی‏ هستند که دنبال مقصدها و هدف‌های خطرناک می‏باشند. قرآن می‏خواهد بگوید کسانی که این قصه‌ی “افک” را ساختند، از روی غفلت و بی‏‌توجهی و ولنگاری نبود، روی منظور و هدف بود؛ هدف هم بی‌آبرو ساختن‏ پیغمبر و از اعتبار انداختن پیغمبر بود که به هدفشان نرسیدند.

تلخِ شیرین

قرآن‏ می‏گوید آن‌ها یک دسته‌ی به هم وابسته از میان خود شما بودند و بعد می‏گوید این شرّی بود که نتیجه‏ اش خیر بود و در واقع این شر نبود: “لاتحسبوه شراً لکم، بل هو خیر لکم"؛ گمان نکنید که این یک حادثه‌ی سوئی‏ بود و شکستی برای شما مسلمانان بود؛ خیر. این داستان با همه‌ی تلخی آن، به‏ سود جامعه‌ی اسلامی بود.

حال چرا قرآن این داستان را خیر می‏داند نه شر و حال آن که داستان بسیار تلخی بود؟ داستانی برای مفتضح کردن پیغمبر اکرم‏ ساخته بودند و روزهای متوالی- حدود چهل روز- گذشت تا این‌که وحی نازل شد و تدریجاً اوضاع روشن گردید. خدا می‏داند در این مدت بر پیغمبر اکرم و نزدیکان آن حضرت چه گذشت!

دلیل خیر بودن آن:

این را به دو دلیل قرآن می‏گوید خیر است:

 ⁦1️⃣ی⁩ک دلیل این‌که این گروه‏ منافق، شناخته شدند. در هر جامعه ‏ای یکی از بزرگ‌ترین خطرها این است که‏ صفوف مشخص نباشد، افراد مؤمن و افراد منافق همه در یک صف باشند. تا وقتی که اوضاع آرام است، خطری ندارد. یک تکان که به اجتماع بخورد، اجتماع از ناحیه‌ی منافقین، بزرگ‌ترین صدمه ها را می‏بیند. لهذا به واسطه‌ی حوادثی که برای جامعه پیش می‏آید، باطن‌ها آشکار می‏شود و آزمایش پیش می‏آید؛ مؤمن‌ها در صف مؤمنین قرار می‏گیرند و منافق‌ها پرده‌ی نفاقشان دریده می‏شود و در صفی که شایسته‌ی آن هستند، قرار می‏گیرند. این یک خیر بزرگ برای جامعه است. آن منافقینی که این داستان را جعل کرده بودند، آنچه برایشان به تعبیر قرآن ماند، “اثم” بود. اثم یعنی داغ گناه. تا زنده بودند، دیگر اعتبار پیدا نکردند.

⁦2️⃣⁩فایده دوم این بود که سازندگان داستان، این داستان را آگاهانه جعل‏ کردند نه ناآگاهانه، ولی عامه‌ی مسلمین ناآگاهانه ابزار این “عصبه” قرار گرفتند. اکثریت مسلمین با این‌که مسلمان بودند، با ایمان و مخلص‏ بودند و غرض و مرضی نداشتند، بلندگوی این عُصبه قرار گرفتند؛ ولی از روی عدم آگاهی و عدم توجه که خود قرآن مطلب را خوب تشریح می‏کند. این یک خطر بزرگ است برای یک اجتماع، که افرادش ناآگاه باشند. دشمن اگر زیرک باشد خود این‌ها را ابزار علیه خودشان قرار می‏دهد. یک‏ داستان جعل می‏کند، بعد این داستان را به زبان خود این‌ها می‏اندازد تا خودشان قصه‏ای را که دشمنشان علیه خودشان جعل کرده بازگو کنند. این علتش‏ ناآگاهی است و نباید مردمی این‌قدر ناآگاه باشند که حرفی را که دشمن‏ ساخته، ندانسته بازگو کنند.

⁦♥️⁩بیدارباش: شایعه را دفن کنید!

حرفی که دشمن جعل می‏کند، وظیفه‌ی شما این است‏ که همان‌جا دفنش کنید. اصلاً دشمن می‏خواهد این پخش بشود. شما باید دفنش کنید و به یک نفر هم نگویید تا به این وسیله با حربه‌ی سکوت نقشه‌ی دشمن را نقش بر آب کنید.2

فایده‌ی این داستان این بود که اشتباهی که مسلمین کردند، مشخص شد؛ یعنی حرفی را که یک عُصبه (یک جمعیت و یک دسته‌ی‏ به هم وابسته) جعل کردند، ساده‌لوحانه و ناآگاهانه از آن‌ها شنیدند و بعد که به هم رسیدند، گفتند: چنین حرفی شنیدم، آن یکی گفت: من هم‏ شنیدم، دیگری گفت: نمی‏دانم، خدا عالم است! باز این برای او نقل کرد و نتیجه این شد که جامعه‌ی مسلمان، ساده‌لوحانه و ناآگاهانه بلندگوی یک‏ جمعیت چند نفری شد.

این داستان افک که پیدا شد، یک بیدارباش عجیبی بود. همه‌‏ چشم‌ها را به هم مالیدند: از یک طرف آن‌ها را شناختیم و از طرف دیگر خودمان را شناختیم. ما چرا چنین اشتباه بزرگی را مرتکب شدیم؟ چرا ابزار دست این‌ها شدیم!؟

یک دوست خیلی قدیمی داریم… از آن نقطه‏ های خیلی دور دست‏ تهران آمده بود این‌جا. بعد که تفسیر تمام شد و من می‏خواستم به منزل بروم،‏ گفت ما یک ماشین ناقابل داریم، با همدیگر سوار شدیم. در بین راه گفت‏: می‏دانی من برای چه کاری به این‌جا آمدم؟ می‏گفتند در مسجد الجواد “أشهد أن علیاً ولی الله” نمی‏گویند. من گفتم بروم ببینم واقعاً نمی‏گویند؟ گفتم: خدا پدرت را بیامرزد که باز لااقل این‌قدر حرص داشتی‏ که بیایی ببینی آیا می‏گویند یا نمی‏گویند. حال یک کسی می‏آید مثلاً راجع به‏ مسجد الجواد می‏گوید در مسجد الجواد “أشهد أن علیاً ولی الله” نمی‏گویند، آن یکی می‏گوید: من هم شنیدم “اشهد ان علیا ولی الله” نمی‏گویند! یک‏ وقت می‏بینی همه‌ی مردم می‏گویند ما شنیدیم در مسجد الجواد “أشهد أن علیاً ولی الله” نمی‏گویند!

اسلام چه می‏گوید؟ می‏گوید هر وقت چنین چیزی شنیدی، ابداً به زبان نیاور. اگر دغدغه داری، خودت برو تحقیق کن؛ تو که حوصله‏‌ی تحقیق کردن نداری، دیگر چرا بازگو می‏کنی؟! حق بازگو کردن نداری…

⁦♥️⁩بلندگوی شایعات دشمن نباشید!

فایده‌ی دوم همین بود که به مسلمین یک آگاهی و یک‏ هوشیاری داد. در خود قرآن آورده که برای همیشه بماند؛ مردم بخوانند و برای همیشه درس بگیرند که مسلمان! ناآگاهانه ابزار قرار نگیر؛ ناآگاهانه بلندگوی دشمن نباش!

این که قرآن می‏گوید: “لاتحسبوه شراً لکم بل هو خیر لکم” در واقع می‏خواهد بگوید: این‌ها درس است برایتان، مسلمین! قرآنتان را بخوانید و تفسیر کنید که از این‌ها پند بگیرید؛ دیگر ناآگاهانه بلندگوی شایعاتی که دشمنان شما برای شما جعل می‏کنند قرار نگیرید.

“إن‏ الذین جاؤوا بالإفک عصبة منکم لاتحسبوه شراً لکم، بل هو خیر لکم لکل امری‏ء منهم ما اکتسب من الإثم". بعد می‏گوید: آن بدبخت‌ها که این داستان را جعل‏ کرده بودند، هر کدامشان به اندازه‌ی خودشان داغ گناه را کسب کردند؛ عواقب گناه را متحمل شدند. قرآن می‏گوید: یک نفر از این‌ها بود که‏ قسمت معظم این گناه را او به عهده گرفت. (مقصود “عبد الله بن اُبی” است که به او “عبد الله بن اُبی بن سلول” هم می‏گویند.)

“و الذی تولی‏ کبره منهم، له عذاب عظیم” آن‌که قسمت معظم این گناه را به گردن گرفت‏، خدا عذابی بزرگ برای او آماده کرده است. غیر از داغ بدنامی دنیا که تا دنیا دنیاست، به نام “رئیس‌المنافقین” شناخته می‏شود، در آن‏ جهان خداوند عذاب عظیمی به او خواهد چشانید.

⁦♥️⁩مسلمان، من و او ندارد!

“لولا إذ سمعتموه ظن المؤمنون و المؤمنات بأنفسهم خیرا". قرآن می‏توانست به این تعبیر بگوید: ای مسلمان‌ها! چرا آن‌وقت که‏ شنیدید، به برادران مسلمانتان گمان بد بردید و گمان خوب نبردید؟ اگر چنین می‏گفت، مطلب ساده‏ای گفته بود. ولی قرآن همین مطلب را با بیان‏ دیگر می‏گوید. نمی‏گوید چرا به برادران مؤمن و خواهران مؤمنتان گمان‏ بد بردید؟ می‏گوید: “چرا به خودتان گمان بد بردید؟” یعنی توجه داشته باشید: شما یک‏ پیکرید، شما به قول مولوی “نفس واحد” هستید:مؤمنان نفس واحده هستند همه‌ی مسلمان‌ها و مؤمنین باید این‌طور حساب کنند که اعضای یک‏ پیکرند. اگر تهمتی به یک مؤمن زده می‏شود، آن را به خودشان تلقی کنند. این یک نکته که به جای این‌که بگوید چرا به برادران مؤمن گمان خیر نبردید، می‏گوید چرا به خودتان گمان خیر نبردید؟ یعنی مسلمان “من” و “او” نباید داشته باشد. مسلمان باید بداند عِرض برادر مسلمان عِرض اوست. آبروی برادر مسلمان، آبروی خودش است.

نکته‌ی دوم این‌که باز نمی‏گوید چرا “شما” به خودتان گمان خوب نبردید؟ می‏گوید: چرا “مؤمنین و مؤمنات” به خودشان گمان خوب نبردند؟

اولاً زن و مرد را با هم ذکر می‏کند؛ یعنی زن و مرد ندارد. ثانیاً کلمه‌ی‏ “ایمان” را دخالت می‏دهد. می‏خواهد بگوید ایمان ملاک وحدت و اتحاد است. مؤمنان از آن جهت که مؤمن هستند، نفس واحد هستند؛ یعنی ملاک‏ وحدت و اتحاد را هم بیان می‏کند. در واقع می‏خواهد بگوید: ای مردان مؤمن‏ و ای زنان مؤمن! آیا اگر به شما چنین تهمتی زده بودند، حاضر بودید تهمتی‏ را که به خودتان زده ‏اند، بازگو کنید؟ هرجا بنشینید، بگویید به من چنین‏ تهمتی زده‏ اند و درباره‌ی من چنین حرفی می‏زنند!؟ هیچ‌وقت درباره‌ی خودتان‏ چنین حرفی می‏گفتید!؟ چطور اگر درباره‌ی شما حرفی بزنند، خودتان می‏فهمید که‏ باید سکوت کنید و حرف بدی را که مردم برای شما جعل کرده ‏اند، دیگر خودتان اشاعه نمی‏دهید ولی وقتی که درباره‌ی برادران و خواهران مؤمن‏ خودتان حرفی را می‏شنوید، همان کاری را که درباره‌ی خودتان می‏کنید، درباره‌ی‏ آن‌ها نمی‏کنید؟

⁦♥️⁩باید بگوئیم دروغ است!

“لولا إذ سمعتموه ظن المؤمنون و المؤمنات بأنفسهم خیراً و قالوا هذا إفک مبین” آن وقتی که شنیدید، چرا مؤمنین گمان خوب درباره‌ی خودشان نبردند؟ چرا همان‌جا که شنیدند، نگفتند این یک دروغ بزرگ است؟

پیغمبر اکرم یک ماه‏ یا بیشتر سکوت کرد. مسلمانان غافل به جای این‌که روز اول بگویند: “هذا إفک مبین” این واقعه دروغ است، واقعه‌ی جعل شده را بازگو کردند؛ نشستند و گفتند: “شنیدیم” و آن را نقل مجالسشان کردند. قرآن می‏گوید: شما روز اول باید می‏گفتید: “هذا إفک مبین". پس بعد از این‏ آگاه باشید این افک‌ها که در میان شما جعل می‏شود، فوراً بگویید: “هذا إفک مبین".

“لولا جاؤوا علیه بأربعة شهداء فاذ لم یأتوا بالشهداء فاولئک عندالله‏ هم الکاذبون". شما در کارتان قانون و حساب دارید. اسلام برای شما وظیفه معین کرده؛ شرعاً وظیفه دارید که هر تهمتی نسبت به یک مسلمان ‏شنیدید، مادامی که بینه‌ی شرعی اقامه نشده است، بگویید دروغ است؛ در نزد خدا دروغ است. مقصود از جمله‌ی “در نزد خدا دروغ است” این است که‏ در قانون الهی دروغ است.

تکلیف بسیار روشنی است. بعد از این ما باید بدانیم اگر فردی درباره‌ی‏ فردی یا درباره‌ی مؤسسه‏ای حرفی زد، ما چه وظیفه‏ای داریم؟ آیا وظیفه داریم‏ سکوت کنیم؟ آیا وظیفه داریم حتی بگوییم “ما که نمی‏دانیم، خدا عالم‏ است؟"، “من چه می‏دانم، شاید باشد شاید نباشد؟"، آیا وظیفه‏ داریم در مجالس نقل کنیم، بگوییم چنین چیزی می‏گویند؟ وظیفه‌مان‏ چیست؟ مادامی که بینه‌ی شرعی اقامه نشده است و مادامی که شرعاً بر ما ثابت نشده، باید بگوییم دروغ است! فقط وقتی که شرعاً ثابت شد و یقین‏ پیدا کردیم- مثلاً در مورد زنا چهار شاهد عادل و در مورد غیر زنا دو شاهد عادل شهادت‏ دادند، به چشم خودمان دیدیم یا به گوش خودمان شنیدیم (این بینه شرعی‏ است)- آنگاه وظیفه‌ی دیگری داریم. مادامی که بینه‌ی شرعی نیست، نه حق‏ داریم بازگو کنیم، نه حق داریم بگوییم “نمی‏دانیم” یا بگوییم “شاید هست، شاید نیست” و نه حق داریم سکوت کنیم. بلکه وظیفه داریم‏ بگوییم دروغ است.

هر وقت شرعاً ثابت شد، آن وقت وظیفه‌ی ما مبارزه‏ کردن است. البته در هر موردی یک وظیفه‏ای داریم. در بعضی از مسائل‏ باید ما مبارزه کنیم، در بعضی مسائل حاکم شرعی باید وظیفه‏اش را انجام‏ بدهد؛ مثل مورد زنا. قرآن می‏گوید: شما ای مسلمین، شما هم با این زبان‏ به زبان کردن، دهان به دهان کردن، گناه بزرگی مرتکب شدید، ولی خدا از این گناهان می‏گذرد و گذشت. متوجه باشید که بعد از این دیگر این کار را نکنید “و لولا فضل الله علیکم و رحمته” اگر رحمت الهی برای شما مسلمان‌ها در دنیا و در آخرت نبود، “لمسکم فیما افضتم فیه عذاب‏ عظیم” هرآینه به شما به خاطر حرف و نقل‌های بدون دلیل که در آن وارد شدید، عذاب عظیم می‏رسید؛ هم در دنیا و هم در آخرت. فقط لطف خدا جلوی‏ عذاب دنیا و آخرت را گرفت. پس متوجه باشید، دیگر چنین کاری نکنید.

این گناه را کوچک نشمارید!

کدام گناه و افاضه؟ در چه چیزی ما فرو رفته بودیم و غور می‏کردیم و حرفش را می‏زدیم؟ “إذ تلقونه بألسنتکم” آنگاه که به زبان خودتان‏ تلقی می‏کردید؛ یعنی زبان به زبان در میان شما می‏گشت. “و تقولون‏ بأفواهکم ما لیس لکم به علم". یک چیزی که اصلاً در دل شما جا نداشت، چون نمی‏دانستید “و تحسبونه هیناً” خیال می‏کردید یک امر کوچکی‏ است، اما “و هو عندالله عظیم” و حال آن‌که این در نزد خدا خیلی بزرگ است، صحبت آبروی مسلمین است و این‌جا مخصوصاً آبروی پیغمبر است. “و لولا إذ سمعتموه قلتم ما یکون‏ لنا أن نتکلم بهذا” چرا آن وقتی که شنیدید، نگفتید که ما حق نداریم‏ در این‌باره حرف بزنیم، حق نداریم این را بازگو کنیم؟ (بلکه گفتیم‏ باید منفی سخن بگوییم؛ یعنی اگر کسی گفت، ما بگوییم: دروغ است، نه‏ تنها مثبت حرف نزنیم و خودش را پخش نکنیم، بلکه باید منفی حرف‏ بزنیم؛ یعنی در جواب دیگران بگوییم: دروغ است. این را در جمله‌ی دوم‏ می‏فرماید) باید می‏گفتید: “ما یکون لنا أن نتکلم بهذا “برای ما چنین حقی نیست که در این‌باره سخنی بگوییم؛ بلکه “سبحانک هذا بهتان عظیم” باید بگویم سبحان‌الله؛ این یک بهتان و دروغ بسیار بزرگ است.

“یعظکم الله أن تعودوا لمثله ابداً” خدا موعظه می‏کند شما مسلمان‌ها را که مبادا دیگر به مانند این قضیه برگردید و تکرار کنید، تا دامنه‌ی قیامت متوجه باشید که دیگر ابزار دست یک جمعیت نشوید؛ دروغ‌های دشمنان را علیه خودتان اشاعه ندهید! “یبین الله لکم الآیات‏ و الله علیم حکیم” خدا این‌طور آیات خودش را برای مصلحت شما بیان‏ می‏کند. خدا همه چیز را می‏داند، از خفایا آگاه است و حکیم است و بر اساس حکمتش این آیات را برای شما نازل فرموده است.

??????????????????


لَّوْلَا جَاءُوا عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَٰئِكَ عِندَ اللَّهِ هُمُ الْكَاذِبُونَ

ﭼﺮﺍ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺗﻬﻤﺖ ، ﭼﻬﺎﺭ ﺷﺎﻫﺪ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩﻧﺪ ؟ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺷﺎﻫﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩﻧﺪ ، ﭘﺲ ﺧﻮﺩ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍ ﻣﺤﻜﻮم ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻏﮕﻮﻳﻲ ﺍﻧﺪ ;(١٣)

 هرادعای بدون شاهد،شایعه وکذب است،ولو،راست وصادق باشد

 درفضای شریعت،محکوم است به کذب،مخبری،ولو صدق خبری باشد

 یعنی بایدبا۴شاهداثبات کنی واگر نمیتوانی،سکوت کن

 ‏‪ درخیلی مواردبخصوص دراخلاقیات،ممکن است شماراست بگویی،ولی هرراستی رانباید بگویی

 حق وباطل،راست ودروغ درقیامت معلوم میشودولی دنیا،شرایط مخصوص خودش را دارد وشایدهدف،حفظ امنیت جامعه باشد

وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ لَمَسَّكُمْ فِي مَا أَفَضْتُمْ فِيهِ عَذَابٌ عَظِيمٌ

ﻭ ﺍﮔﺮ ﻓﻀﻞ ﻭ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺁﺧﺮﺕ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﻧﺒﻮﺩ ، ﺑﻪ ﻳﻘﻴﻦ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺁﻥ ﺗﻬﻤﺖ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻳﺪ ، ﻋﺬﺍﺑﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﻰ  ﺭﺳﻴﺪ .(١٤)

 افضتم:مساله ای که درباره ان بسیار گفتگو کردید..وهمه غرق ان بودید

مومن همیشه تحت حمایت الطاف خداست..

 فضل:زیادی…زیادتر ازاستحقاقتان داد

 اینکه بواسطه اعمالتون،هلاک نمیشید مربوط بخداست

مامرتب خطا میکنیم وخداوند دائم،بنده راموردفضل ورحمت قرارمیدهند..چرا؟

چون خداوند مربی اندفرصت عمل وخطا میدهند وراه راهم نشان میدهند..قابل توجه والدین جهت تربیت فرزندانشان

فضل ورحمتش هم دردنیاست وهم دراخرت

إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِكُم مَّا لَيْسَ لَكُم بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَيِّنًا وَهُوَ عِندَ اللَّهِ عَظِيمٌ

ﭼﻮﻥ [ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺗﻬﻤﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﺭﺍ ] ﺯﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﺯ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻣﻰ  ﮔﺮﻓﺘﻴﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺩﻫﺎﻥ ﻫﺎﻳﺘﺎﻥ ﭼﻴﺰﻱ ﻣﻰ  ﮔﻔﺘﻴﺪ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﻭ ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﺪﺍﺷﺘﻴﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ [ ﻋﻤﻠﻲ ] ﻧﺎﭼﻴﺰ ﻭ ﺳﺒﻚ ﻣﻰ  ﭘﻨﺪﺍﺷﺘﻴﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﻮﺩ .(١٥)

 ‏‪ تلقی،..لقاء..ملاقات وروبرو شدن باچیزی،وپذیرش ان

میفرمایندشما،استعدادشایعه پذیری بالایی دارید..بجای فهم وپذیرش باعقل ودلیل،با یک ابزارساده مثل زبان،انرادریافت کردید

پذیرش با زبان بجای فهم وعقل ودلیل

بایک ابزار وسرمایه ساده مثل زبان ولبها، گفتید وپراکندید وبه ولی جامعه دینی که او رامیشناختید،ضربه زدید وبا این سرمایه رایگان، سرباز دشمن پیامبر شدید

شایعه را عصبه ومنافقان ساختندوشما، با گفتگوحریم پیامبر راخدشه دار کردید

کاری که نزد خدا بزرگ بود وشما انراحقیر شمردید

طلبکار دیگران نشید..بجای درخواست ۴ شاهد،بلندگوی عصبه شدید…نه نفاق راشناختید ونه خودتان را

گویی خداوندحالا حالاها نمیخوانددست ازسر مسلمانان برسراین قضیه بردارند..

 والسلام

 نظر دهید »

تدبر1

31 شهریور 1399 توسط نسیم

​ ‏ بسم الله الرحمان الرحیم

نکاتی پیرامون ۵ ایه اول سوره مبارکه نور

دریک نگاه کلی وعقابی به سوره:مربوط به عفت وپاکدامنی،رعایت حریمها ونکات اخلاقی درتربیت خانواده وجامعه،بحث اذن ومحبت وتبعیت درخانواده ونهایتا درجامعه دینی نسبت به ولی خدا وافق نهایی جامعه اسلامی این سوره بعنوان یک سند بالادستی واجرایی برای حل معضل بی عفتی است که مخاطبینش جامعه دینی است و راهکارهایی رابیان میکند.

النور

سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ

[ ﺍﻳﻦ ] ﺳﻮﺭﻩ ﺍﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ [ ﺍﺯ ﺍُﻓﻖ ﺩﺍﻧﺶ ﺧﻮﺩ ] ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻭﺭﺩﻳﻢ ﻭ [ ﺍﺟﺮﺍﻱ ﺍﺣﻜﺎم ﻭ ﻣﻌﺎﺭﻑ ﺁﻥ ﺭﺍ ] ﻟﺎﺯم ﻭ ﻭﺍﺟﺐ ﻧﻤﻮﺩﻳﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺁﻳﺎﺗﻲ ﺭﻭﺷﻦ ﻧﺎﺯﻝ ﻛﺮﺩﻳﻢ ، ﺗﺎ ﻣﺘﺬﻛّﺮ ﻭ ﻫﻮﺷﻴﺎﺭ ﺷﻮﻳﺪ .(١)

فرض:واجب به اعتباریکطرفه بودن از ناحیه خدا

 این ایه مقدمه، وخودیک سیاق  که دو رویکرد را دراین سوره بیان میکند

فرضناها:احکام     ایات بینات:روشنگریها وبینشها که  حاوی حقایقی ازایمان وکفرهست

 تذکرون:مواردی که درفطرت انسان هست،وصحتش رامیداندولی موردغفلت قرارگرفته،یعنی ماچیزجدیدیادتون ندادیم درعهدالهی بشماالهام کردیم..اگراهل

تذکرباشید،مابشماتذکردادیم.

انزال سوره بصورت تجلی است،مانندباران نیست که ازبالا به پایین بیفتد ودیگر دربالا نباشد یامانند دود که وقتی بالا میرودسرجای قبلی نباشو..بصورت حبل متینی است که اویخته شده،یک سرش دردست خدا وسردیگرش دردست بنده وجامعه است هرچه،میخواند وعمل ومنتشرمیکند،بطرف خدا (علی حکیم)بالا میرود.

 ‏‪ النور

الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ

ﺑﻪ ﺯﻥ ﺯﻧﺎﻛﺎﺭ ﻭ ﻣﺮﺩ ﺯﻧﺎﻛﺎﺭ ﺻﺪ ﺗﺎﺯﻳﺎﻧﻪ ﺑﺰﻧﻴﺪ ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻳﺪ ، ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ [ ﺍﺟﺮﺍﻱ ] ﺩﻳﻦ ﺧﺪﺍ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺩﻟﺴﻮﺯﻱ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ ﺑﮕﻴﺮﺩ ، ﻭ ﺑﺎﻳﺪ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ، ﺷﺎﻫﺪ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ .(٢)

حضرت امیرمیفرمایند:هرگزانسان غیرتمندزنا نمیکند.

پس غیرت ضد زناست

غیرت:غیر زدایی

فردی که ۱)هویت وحدومرز خودرابشناسد وبه ان معرفت پیداکند ۲)نه به حریم غریبه میرود ۳)ونه غریبه به حریم خود راه میدهد=غیرت

درابتدای ایه،زانیه مقدم شده،احتمالا۱)،اشاره کند به نقش کلیدی زن درسلامت وطهارت ویا خباثت وشقاوت جامعه و۲)نقش زن در فراهم اوردن مقدمات زنا،…شایدبدین معنا که تاخواست زن نباشد،محقق نمیشود

 فاجلدوا:ضرب به پوست است،یعنی هم دردناک باشد ودردان به پوست برسد وهم اینکه درد به گوشت نرسد وهدف بیشترخراب شدن حیثیت اوباشد

به هر دو۱۰۰ضربه شلاق بزنید

ولاتاخذکم بهما فی( دین الله)….

 سهل انگاری دراجرای حکم مساوی است باسهل انگاری در دین خدا

 اینکاریک عمل انسانی والهی است ورافت بخرج ندهید..دین خدافقط نماز وروزه نیست…

پشتوانه اجرای این حکم،ایمان بخدا وروزقیامت است

هرکجا احکام الهی معطل ماند دردینداری انها،مشکل هست 

یک نکته جالب اینکه،حد زنا حق الله است نه حق الناس

یعنی درحقیقت عفت وپاکدامنی امانت خدا در نزد انسان است واگرنسبت به ان تخطی شود کیفردارد..وبه هیچ وجه صرف نظرنمیشود

‏‪ اما درقصاص ،حق الناس مطرح است،یعنی فرد میتواند ببخشد وعفو کند…اما اگرزنا صورت گرفت،نمیتوانند،رضایت اعلام کنند تا ازکیفرمعاف شوند

 ‏‪ پاکدامنی مربوط به جامعه است وعفت وناموس امانتهاوحریم خدا درجامعه دینی اند که مالک اصلی ان خداست…..یعنی جامعه را،حجاب وعفاف،الهی میکندازیک دید وبعد..

 دقیق است صحبت ایه الله جوادی املی درباب الغیبه اشد من الزنا…میفرمایند هرکدام رتبه وحد دارند باید بررسی شود کدام غیبت وکدام زنا؟!!!!!

ولیشهد عذابهما……باتوجه به طولانی بودن،ایه،این قسمت راخود دوستان،نظربدهند وبفرمایند که اولا چرا مومنین مشاهده کنند کیفرانهارا وناس نه؟؟؟؟دوما چراعده ای از مومنین،مشاهده کنند..منتظر یافته هایتان هستم

چرا کیفر درجمع داده شود؟

نتیجه:راهکار قران دراولین مرحله که بیعفتی شایع واثبات میشود یک اقدام سریع واورژانسی است وان اجرای حدهست باشرایط بالا..قران با این اجراءدروهله اول سد راه،وشیوع ان میکند وبعد برنامه های اموزشی وفرهنگی وتربیتی خود رادرادامه سوره بیان میکند.

النور

الزَّانِي لَا يَنكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لَا يَنكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ

ﻣﺮﺩ ﺯﻧﺎﻛﺎﺭ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺟﺰ ﺑﺎ ﺯﻥ ﺯﻧﺎﻛﺎﺭ ﻳﺎ ﻣﺸﺮﻙ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻛﻨﺪ ، ﻭ ﺯﻥ ﺯﻧﺎﻛﺎﺭ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺟﺰ ﺑﺎ ﻣﺮﺩ ﺯﻧﺎﻛﺎﺭ ﻳﺎ ﻣﺸﺮﻙ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻧﻤﺎﻳﺪ ، ﻭ ﺍﻳﻦ [ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ] ﺑﺮ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺣﺮﺍم ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ .(٣) ‏‪

اینجا،ایه حکم صادر کرده..واحکام معمولا بصورت خبری میاد

خداوند یک تلنگر اجتماعی هم به اینها میزنندورتبه شان را در حدمشرک پایین میاورند

گویی بدلیل حریم شکنی،باید درجامعه دینی نزد افکار،دریک قرنطینه باشند

 ‏‪ این،حکم مربوط به زناکاران مشهور میباشد که حد برانها جاری شده ولی توبه نکرده اند

 ومومنین پاک حق ندارند باانها ازدواج کنند..(امام صادق علیه السلام)

 ‏‪النور

وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ

ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺯﻧﺎﻥ ﻋﻔﻴﻔﻪ ﭘﺎﻛﺪﺍﻣﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﺎ ﻣﺘﻬﻢ ﻣﻰ  ﻛﻨﻨﺪ ، ﺳﭙﺲ ﭼﻬﺎﺭ ﺷﺎﻫﺪ ﻧﻤﻰ  ﺁﻭﺭﻧﺪ ، ﭘﺲ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻫﺸﺘﺎﺩ ﺗﺎﺯﻳﺎﻧﻪ ﺑﺰﻧﻴﺪ ، ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﺷﻬﺎﺩﺗﻲ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﭙﺬﻳﺮﻳﺪ ، ﻭ ﺍﻳﻨﺎﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻓﺎﺳﻖ ﺍﻧﺪ .(٤)

دراین ایه،خداوند ازیک اسیب اجتماعی دیگر جلوگیری میکنند ..درایات قبل بشدت با الودگان،برخورد میکنند ودراین ایه،راه تهمت زدن به زنان ومردان پاک وسوءاستفاده هارامیبندند

 و بازارشایعه داغ نشود

 اگر برای ادعای خود۴شاهدنیاورند حدقذف برانها جاری میشود

 ‏‪: چرا۴ شاهد؟

هم بدلیل دقت وصحت در دیدن واثبات ان وهم اینکه ولو اتفاق افتاده،ودرجامعه شیوع پیدا نکرده،با زبان ونقل قول شیوع پیدانکند

گویی خداوندشرایط راانچنان سخت کرده که نمیخواهند اثبات وشایع شود

 حالا اگر ۴ شاهدبود ویکنفر زودترامد شهادت داد،۸۰ضربه براو اجرا میشود گرچه ۳ نفربعدی،بافاصله بروند،حدقذف بر ان ۳ نفرهم اجرا،ء میشود

 ‏‪ پس درمسائل شخصی افراد تجسس نکنیم…..واگر برای ماهم اثبات شد،دهان بسته نگهداریم وبا زبانمان،شیوعش ندیم

دیگه خودتون ببینید وظیفه مومنین درفضای مجازی چقدر مهم وتاثیر گذاره

وگرنه حدقذف شاملمون میشه

‏‪ دراینگونه موارد به خودافراد تذکر بدیم

‏‪ درغیر اینصورت،علاوه برخدقذف،شهادتمون درهیچ جا قبول نمیشه و جزءفاسقین خواهیم بود

 ‏‪ النور

إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن بَعْدِ ذَٰلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ

ﻣﮕﺮ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻮﺑﻪ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﻣﻔﺎﺳﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺻﻠﺎﺡ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺧﺪﺍ [ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ] ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ .(٥)

در دین برای فردوجامعه،بن بستی وجود ندارد

 اگر فرد هم توبه کند وهم درمجامعی که عنوان کرده،اصلاح و رد اتهام کند،هم ازفسق خارج میشود وهم شهادتش موردقبول واقع میگرددوهم حدقذف متوقف میشود.

اختلاف نظرمفسرین…علامه جوادی املی،میفرمایندبعداز حدخوردن وتوبه،شهادت وی پذیرفته وحکم فسق ازوی برداشته میشودوکارهایی که لازمه اش عدالت است بر وی برمیگردد.مثل امام جماعت ویاقضاوت و..که مخاطبینش جامعه دینی است و راهکارهایی رابیان می کند.

پاسخ تفصیلی:

«الزَّانِيَةُ وَ الزَّانىِ فَاجْلِدُواْ كلُ‏ وَاحِدٍ مِّنهمَا مِاْئَةَ جَلْدَةٍ وَ لَا تَأْخُذْكمُ بهمَا رَأْفَةٌ فىِ دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاخِرِ وَ لْيَشهدْ عَذَابهمَا طَائفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ»؛ هر يك از زن و مرد زناكار را صد تازيانه بزنيد و نبايد رأفت (و محبّت كاذب) نسبت به آن دو شما را از اجراى حكم الهى مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ايمان داريد! و بايد گروهى از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده كنند! (نور/ 2) اگر در این آیه شریفه، زن بی عفت را مقدم بر مرد آورده شاید به جهاتی باشد:

1. با توجه به حیا و عفت که در زنان بیشتر است، انجام چنین عملی از زنان شنيع‌تر و زشت‏تر است. لذا زنی که مرتکب چنین عملی شود، تمرد بیشتری داشته است.

2. به خاطر حامله شدن زنان، این عمل برای آنان زيان آورتر است.

3. اگر فرزندی متولد شود، احتمال قتل و از بین بردن آن و …، از جمله خطرات و ضررهایی است که متوجه زن می‌شود.

4. شهوت در زنان قوي‌تر و بيشتر است، لذا زمینه و امکان بیشتری برای این اقدام وجود دارد. به بیان دیگر، تا زن راضی نباشد امکان وقوع این گناه، غالبا کمتر است. (.ک: طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏7، ص 197؛ طیب، أطيب البيان في تفسير القرآن، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏9، ص 488؛ قمی مشهدی، تفسير كنزالدقائق و بحرالغرائب، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏9، ص 241؛ مکارم شیرازی و همکاران، تفسير نمونه، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏14، ص 364)

نکته: این آیه اگر چه خطابش عام است ولی در عین حال اشاره‌اش به زنان فاسد و هرزه گرا است. چنین زنانی با توجه به مطالب فوق، امکان و احتمال اقدام بر این عمل شنیع، در آنها بیشتر از مردان است. در مقابل این گفته که مرد بر اثر قوت جسمی و زود تحریک شدنش، به زن تجاوز می‌کند لذا این مرد است که تجاوزگر و اقدام کرده است، پس تقصیر بیشتر با مرد است؛ می‌توان گفت این که به خاطر قوی بودن مرد، زن مورد تجاوز قرار می‌گیرد، موضوع دیگری است که مجازات سنگین اعدام نیز برای همان مرد قرار داده شده است. همچنین، گرچه شهوت زن دیرتر بیدار می‌شود ولی در این فاصله زمانی بیدار شدن شهوت، این زن است که خودش را در آن محیط نگاه داشته است. اگر هم مرد محرک و آغازگر باشد ولی با این حال تا زن نخواهد، عملا مرد کاری از پیش نمی‌برد. ضمنا توصیه به رعایت تقوا هم برای مرد است و هم برای زن و این گونه نیست که یکی مقدم بر دیگری باشد، ولی به نظر می رسد در مقام عمل، زن مؤثرتر و زیانی هم که به او می‌رسد، بیشتر است.

سنگسار در قرآن

سَنگْسار یا رَجْم، مجازاتی است که در آن، محکوم را تا کمر یا سینه در زمین قرار می‌دهند و سپس به او سنگ می‌زنند تا بمیرد. سنگسار از حدود به شمار می‌رود و مجازات زنای محصنه، یعنی زنای مرد یا زن شوهردار، و همچنین در صورت تشخیص حاکم شرع مجازات لواط است. اثبات و اجرای سنگسار شرایطی دارد؛ ازجمله داشتن همسر دائم و امکان آمیزش زناکار با همسر خود در زمان زنا.

برخی از مراجع تقلید، به‌سبب آنکه امروزه اجرای سنگسار به مصلحت اسلام نیست، به اجرای مجازات جایگزین آن فتوا داده‌اند.

همچنین در تورات مجازات جرائمی همچون قربانی‌کردن فرزند برای بت‌ها، جادوگری، کفرگویی، حرمت‌شکنیِ روز شنبه و زنا سنگسار ذکر شده است.

عالمان شیعه معتقدند در قرآن آیه‌ای درباره سنگسار وجود ندارد و حکم آن از احادیث و اجماع مسلمانان به‌دست می‌آید؛ اما بسیاری از فقیهان واصولیان اهل‌سنت، بر این باورند که آیه‌ای در قرآن درباره سنگسار وجود داشته است.دلیل این گروه روایت‌هایی است که در چند منبع روایی اهل‌سنت آمده است.

ازجمله در صحیح بخاری از عمر بن خطاب نقل شده است که می‌ترسم زمان بر مردم بگذرد و گفته شود که سنگسار در قرآن نیامده است و مردم با ترک واجبی که خدا نازل کرده گمراه شوند. همچنین مالک بن اَنَس به‌نقل از عمر آورده است: مبادا از آیه سنگسار به این دلیل که در قرآن نیست، غفلت کنید؛ چون پیامبر سنگسار می‌کرد و ما نیز سنگسار می‌کردیم. این آیه در قرآن بوده و من از بیم آنکه مردم نگویند که چیزی به کتاب خدا افزوده‌ام، آن را ننوشتم.آیه سنگسار به‌گفته عمر بن خطاب این‌گونه بود: «إذا زَنىٰ الشَيخ ُو الشَيخَة فَارْجُمُوهما اَلبَتَّة» (پیرمرد و پیرزن اگر زنا کردند، حتماً سنگسارشان کنید).

برخی از علمای اهل‌سنت ازجمله ابوبکر باقلانی و بیشتر معتزله ازجمله ابومسلم اصفهانی، این دیدگاه را قبول ندارند. اینان می‌گویند اگر این عبارت جزء قرآن بود، حتماً عمر بن خطاب آن را در قرآن می‌آورد و به‌خاطر حرف مردم از آن صرف‌نظر نمی‌کرد. همچنین ادبیات این عبارت به‌لحاظ بلاغی با ادبیات قرآن شباهت ندارد.

آیت‌الله خویی از فقیهان معاصر شیعه در البیان نوشته است: اگر این روایت درست باشد، باید گفت: آیه‌ای از قرآن حذف شده است و لازمه این سخن آن است که بپذیریم در قرآن تحریف روی داده است.

اگر به کلمات و تعابیر مفسّرین و فقهایی همچون فاضل مقداد در «کنز العرفان» مراجعه نماییم، درمی یابیم که قید مذکور را قید احترازی دانسته و تصریح نموده اند که «بایستی طایفه شرکت کننده به هنگام اجرای حدّ زنا، از جمع مؤمنین باشند نه کفّار، تا این که اجرای حدّ در منظر کفّار، مانع از گرایش و پیوستن آنان به اسلام نگردد».

اگر مؤمن به صحنة اجرای حدّ الهی نظاره کند، نه تنها ناراحت و متنفر نشده و ایراد نمی گیرد، بلکه به واسطة اجرای حدّ الهی، خرسند می گردد، ولی اگر کفّار که اعتقادی به ایین اسلام و قوانین جزایی آن نداشته و حقانیت آن را درک ننموده اند، صحنة اجرای مجازات را مشاهده نمایند و یا تصاویر آن را از طریق فیلمبرداری دریافت نمایند، دیدن آن لحظات سبب تنفّر و احیاناً تمسخر آنان به احکام حیات بخش اسلام گردیده و این امر علاوه بر وهن اسلام، مانعی جدّی در راه گرایش آنان به دین اسلام ایجاد خواهد نمود. فاضل مقداد در ادامه، به روایتی از حضرت علی (ع) استشهاد نموده که آن حضرت فرموده است: «حدود الهی را در مورد مسلمانی که در سرزمین دشمن به سر می برد، اجرا نمی کنم چون این نگرانی وجود دارد که اجرای حدّ بر وی، تعصّب و غیرت وی را تحریک نموده و به دشمن ملحق گردد».

همیشه از دیدگاه اسلام، گرایش غیرمسلمانان به اسلام، دارای اهمیت بوده، بر همین اساس بر ایجاد راه هایی برای افزایش این گرایش و رفع موانع آن از جمله اجرای حدود در مرای و منظر آنان، تأکید می ورزد، به طریق اولیٰ نسبت به حفظ مسلمانان در حوزة عقیدتی اسلام و عدم گرایش آنان به خارج از چارچوب آن اهمّیت قائل است

دسـتـور حـضـور جمعى از مؤ منان در صحنه مجازات است چرا كه هدف تنها اين نيست كه گـنـهـكـار عـبـرت گيرد، بلكه هدف آنست كه مجازات او سبب عبرت ديگران هم شود، و به تـعـبـيـر ديـگـر: با توجه به بافت زندگى اجتماعى بشر، آلودگى هاى اخلاقى در يك فـرد ثـابـت نـمـى ماند، و به جامعه سرايت مى كند، براى پاكسازى بايد همانگونه كه گناه برملا شده مجازات نيز برملا گردد.

 لزوم و یا استحباب گواهی دادن چند نفر عادل و مورد اعتماد نسبت به اجرای حدود الهی، زمینة پیشگیری عام را فراهم می سازد، چرا که قطعیت و حتمیت اجرای مجازات که از نظارت دقیق چند نفر ثقه و مورد اعتماد و انعکاس خبر آن در جامعه حاصل می شود، تأثیری شگرف در پیشگیری عمومی داشته و اثرگذاری آن از اجرای مجازات های شدید و خشن و به نمایش گذاردن آن، بیشتر خواهد بود.

عدم ازدواج با زانی وزانیه..مربوط به کسانی نمیشود که خطایی کرده وتوبه نموده ودیگرتکرار نکرده اند

دراین ایه زانی مقدم برزانیه است چون عموما بحث نکاح درابتدا توسط مرد،مقدماتش فراهم میشود

ولیشهد عذابهما،میتوان علاوه بر مواردی که دوستان ذکر کردند بگیم،،شاید ازدیگرعلل این دستور اینهاباشد:

چون گناه علنی شده،مجازات هم علنی باشد

وجه اش نیز درجمع اسیب ببیند

زناکاربدروغ درجامعه عنوان نکند بخشیده یا فقط جریمه شده

 ‏‪ مانع از اجرای بیشتر ازحدویامانع ترحم دراجرای حدگردد

اهمیت گناه،ازچشمهانیفتد

‏‪ 

 نظر دهید »

شعر

31 شهریور 1399 توسط نسیم

جواب دندان شکن رهبرعزیزانقلاب?

? به  شعر سیمین بهبهانی ‼️ 

⚠️اول شعر سیمین رو بخونید

       بعد شعر حضرت اقا رو ببینید

↭↭↭↭↭↭↭↭↭↭↭↭

???

↴سیمین بهبهانی

من اگر کافر و بی دین و خرابم؛ به تو چه؟؟؟

من اگر مست می و شرب و شرابم ؛ به توچه؟؟؟

تو اگر مستعد نوحه و آهی٬ چه به من؟؟؟

من اگر عاشق سنتور و ربابم ؛ به تو چه؟؟؟

تو اگر غرق نمازی٬چه کسی گفت چرا؟؟؟

من اگر وقت اذان غرقه به خوابم ؛ به تو چه؟؟؟

تو اگر لایق الطاف خدایی٬ خوش باش.

من اگر مستحق خشم و عتابم ؛به تو چه؟؟؟

گرچه دنیا سراب است به گفتار شما

من به جِد طالب این کهنه سرابم ؛به تو چه؟؟؟

تو اگر بوی عرق میدهی از فرط خلوص!

و من از رایحه ی مثل گلابم؛ به تو چه؟؟؟

من اگر ریش٬ سه تیغ کرده ام از بهر ادب .

و اگر مونس این ژیلت و آبم ؛ به تو چه؟؟؟

تو اگر جرعه خور باده کوثر هستی!

من اگر دُردکش باده ی نابم ؛ به تو چه؟؟؟

تو اگر طالب حوری بهشتی٬ خب باش!

من اگر طالب معشوق شبابم ؛ به تو چه؟؟؟

تو گر از ترس قیامت نکنی عیش عیان.

من اگر فارغ از روز حسابم ؛ به تو چه؟

↴جوابیه مقام معظم رهبری?

کفر و بی دینی ات ای یار ، به ما مربوط است,

بشنو این پند گهربار ، به ما مربوط است.

تو که با لهو و لعب در پی مستی هستی،

میکنی جمع گرفتار ، به ما مربوط است.

بی خیالت بشوم بارش طوفان بلا،

میرسد از درو دیوار ، به ما مربوط است.

آنچه آمد به سر طایفه نوح نبی ،

میشود واقعه تکرار ، به ما مربوط است.

من اگر لایق الطاف خدایم ، به تو چه؟

تو کنی جامعه بیمار ، به ما مربوط است.

تو اگر می بخوری در پس خانه ، چه به من؟

گر بیایی بر انظار ، به ما مربوط است.

تو به این کوه گنه عامل شیطان گشتی،

شده ای نوکر دربار به ما مربوط است.

گر نبندیم بر پوزه او قلاده،

میدرد همچو سگ هار ، به ما مربوط است.

گر تو سوراخ کنی کشتی این جامعه را،

میشود غرق به ناچار به ما مربوط است.

مست کن لیک نبینم که تو مستی کردی،

اربده  کوچه وبازار؟ به ما مربوط است.

تو که با چنگ و ربابت همه مردم را،

میکنی مستعد نار ، به ما مربوط است.

به جهنم که خودت را بکشی در خانه،

در خیابان بزنی دار به ما مربوط است.

دین من داده اجازه که دخالت بکنم،

تا نبینم زتو آزار ، به ما مربوط است.

امر معروف کنم ، نهی زمنکر بپذیر،

تا ابد ، ترمز اشرار ، به ما مربوط است.

 نظر دهید »

علت گرامیداشت هفته دفاع مقدس

31 شهریور 1399 توسط نسیم

​  ? علت گرامی داشتن هفته دفاع مقدس چیست؟ 

1️⃣  آذربایجان و گرجستان به موجب قرارداد ننگین گلستان در سال۱۸۱۳ میلادی در زمان فتحعلیشاه قاجار از ایران جدا شد .

(حدود ٢٠۷ سال پیش)

2️⃣ منطقه نخجوان و ارمنستان بموجب قرارداد ننگین ترکمنچای درسال ۱۸۲۸ میلادی درزمان فتحعلیشاه از ایران جدا شد. 

(یعنی حدود ۱۹۲ سال پیش).

?????????

 3️⃣افغانستان و هرات به موجب  معاهده  پاریس در سال ۱۸۵۷ میلادی در زمان محمدشاه قاجار از ایران  جدا شد. 

(یعنی حدود  ۱۶۳سال  پیش ).

 4️⃣ترکمنستان،ازبکستان و قرقیزستان بموجب قرار داد سال۱۸۸۳ میلادی در زمان ناصرالدین شاه قاجار از ایران جدا شد. 

( یعنی حدود ۱۳۷ سال پیش).

?????????

⁦5️⃣⁩پاکستان و سیستان بموجب قرارداد ننگین حکمیت « ژنرال اسمیت » در زمان حکومت قاجار در دو مرحله که آخرین آن  در سال ۱۹۰۵ میلادی  از ایران جداشد. 

 ( یعنی حدود ۱۱۵سال پیش).

6️⃣مجمع الجزایر بحرین بعنی همین کشور بحرین  با ۳۳ جزیره ارزشمند در سال ۱۳۵۰ شمسی در زمان محمدرضا شاه پهلوی از ایران جدا شد. 

( یعنی حدود ۴٧ سال پیش).

7️⃣-شهر بندری وزیبای فیروزه در شرق دریای مازندران،قبل از انقلاب در زمان محمدرضا پهلوی از ایران جدا شد و به اتحاد جماهیر شوروی  واگذار گردید.

(کشور روسیه الان قبلا با چند کشور دیگر مثل گرجستان و اربکستان و ترکمنستان و..و.وو. اتحاد جماهیر شوروی را تشکیل داده بودند که پایتخت آن هم شهر مسکو بود که الان هم هست ولی پایتخت روسیه خالی میباشد چون حدود ۲۰ سال پیش شوروی سقوط کرد و هر کشوری برای خودش مستقل شد) 

???????????

 اما میدانیم که در جنگ تحمیلی مدت ۸ سال با دنیا جنگیدیم،حدود 188.015 هزار نفر شهید دادیم. 

  (هم  در میدان جنگ و هم بمباران شهرها تا روزی که آتش بس شد ) 

از این تعداد شهدا، ۳۶ هزار نفر از آنان دانش آموز بودند.

??

حال با افتخار اعلام میکنیم که:

1️⃣- یک وجب از خاک میهن اسلامی را از دست ندادیم.

2️⃣-باعث بیداری کشورهای اسلامی و مردم مظلوم آنها شدیم.

3️⃣-قدرت اسلام و ایران را به ابرقدرت ها نشان دادیم تا دیگر جرأت حمله به ایران را نداشته باشند.

 ?????????

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • ...
  • 12
  • ...
  • 13
  • 14
  • 15
  • ...
  • 16
  • ...
  • 17
  • 18
  • 19
  • ...
  • 59
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

مهدیا

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • کمبین
    • خانواده اسمانی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس