شعر عاشورایی 1
16 شهریور 1399 توسط نسیم
﷽
اگر پرسیدندعشق چیست؟
بگو ترک اختیار
زهی خیال باطل اگر فکر کرده باشی عاشق شوی رها می شوی نه عاشق که شدی اسیر می شوی و من اسیر تو هستم یا زینب کبری ای عقیله ی بنی هاشم
زینب اسیر نیست
دو عالم اسیر اوست
زخــمِ اسـارت دیده ای،ای داد بیداد
دعــوایِ غارت دیده ای،ای داد بیداد
در مجـــلسِ اغیار بر لبهــــاۍ ارباب
چوبِ جسارت دیده ای،ای داد بیداد
شما خاندان در اسیری نیز امیرید
میون همه دلها
امان از دل زینـب ?
گفتم از کوه بگویم قدمم می لرزد
از تو دم می زنم اما قلمم می لرزد
هیبت نام تو یک عمر تکانم دادهست
رسم مردانگیات راه نشانم دادهست
پی نبردیم به یکتایی نامت زینب
کار ما نیست شناسایی نامت زینب
روحي لك الـفـداء يا زینب?
#دلنوشته_هایم
#شعر