برگه زخمی
16 شهریور 1399 توسط نسیم
خاطـــرات_افلاکیان?
??رزمنده ها توی جبهه ، از هر فرصتی برا تحصيل علم استفاده می کردند؛ یه روز قرار شد، درسهایی که گرفتند را امتحان بِدَن
?? برگه های آزمون بین بچهها توزيع شد، همه سرا رو برده بودند روی برگه ها و مشغول پاسخ دادن بودن که یکدفعه، دشمن شروع کرد به توزیع خمپاره، همه بی توجه به خمپاره غرق نوشتن بودند.
?? که یکدفعه یه تركش خورد رو برگه ی یکی از بچه ها، داغی ترکش قسمتی از برگه رو سوزوند، اون بنده خدا هم، ورقه را گرفت بالا و به ممتحن گفت:
[برگه ی من زخمے شده بايد تا فردا به اون مرخصی بدید !]
همه شروع کردند به خنديدن??