مهدیا

  • خانه 
  • شکر بر بلا 
  • تماس  
  • ورود 

رهایی

29 شهریور 1399 توسط نسیم

​سلام محضر خوبان??

نیمه شبی چند دوست به قایق‌سواری رفتند 

و مدت زیادی پارو زدند،سپیده که زد با هم درگفتگو برآمدند که  چقدر راه رفته‌ایم؟ 

تمام شب را پارو زده‌ایم! باید مسیري خیلی طولانی را پیموده باشیم…

*اما نور خورشید که دور و برشان را روشن کرد،دیدند درست در همان جایی هستند که شب پیش بودند!!!*

آنان تمام شب را پارو زده بودند، ولی یادشان رفته بود طناب قایق را از ساحل باز کنند!

*در اقیانوﺱ بی پایان هستی، انسانی که قایقش را از این ساحل باز نکرده باشد هر چقدر هم که رنج ببرد، به هیچ کجا نخواهد رسید!*

*قایق تو به کجا بسته شده است؟*

به بدنت؟

به افکارت؟

به ترسها و نگرانیهایت؟

به گذشته ات؟

به عواطفت…؟

*ترس، طناب است*

*نومیدی طناب است*

*باورهای اشتباه طناب است*

 مهم نیست که چقدر عبادت میکنی؛ 

به رحمتِ خدا 

که ایمان نداشته باشی، طناب بسته ای. 

مهم نیست که

 چقدر کار و تلاش کنی،

 اگر به روزی بیکران خدا و ثروت بی نهایتش که به تو هم خواهد بخشید، ایمان نداشته باشی، 

همچنان فقیر خواهی بود.

تلاش زمانی جواب می‌دهدکه باورهای عالی داشته باشی

*باور داشته باش فردا روز خوبی هست.*

*باور داشته باش از هر جا شروع کنی متولد خواهی شد*

با آرزوی روز و روزگاری ایده آل.

شب تون بخیر و آرامش 

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: کمبین لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مهدیا

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • کمبین
    • خانواده اسمانی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس