سه سؤال
?سلام?:
داستانک
✍مرد بيابان نشينى حضور امام حسين عليه السلام شرفياب شد. پس از عرض سلام، اظهار حاجت كرد … در اين موقع امام حسين عليه السلام فرمود: اكنون حاجتت چيست؟ اعرابى حاجتش را روى زمين نوشت. امام حسين عليه السلام فرمود:
پدرم، على عليه السلام فرمود: ارزش آدمى در خور چيزى است كه از آن به خوبى بهره ور میشود. و از جدّم، حضرت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله، شنيدم كه میفرمود: كار شايسته و بخشش براى كسى انجام دادن بايد در حدّ معرفت و شناخت او باشد.
اينك سه سؤال از تو مىیكنم، اگر يكى از آنها را به خوبى پاسخ دادى يك ثلث از آنچه در حال حاضر در اختيار دارم به تو میدهم، و اگر به دو پرسش پاسخ دادى دو سوم از آنچه را در اختيار دارم به تو میدهم و اگر هر سه سؤال را به خوبى پاسخ دادى تمام آنچه را در اختيار دارم- كه همانا كيسهاى سر به مهر شده است كه از عراق برايم فرستاده اند- به تو خواهم بخشيد. مرد اعرابى گفت: سؤال فرما. آنگاه «لا حول و لا قوّة بالله» گفت.
امام حسين عليه السلام از وى پرسيد: بهترين كارها چيست؟
اعرابى گفت: ايمان به خدا.
سؤال دوم: نجات بنده از هلاكت چيست؟ در پاسخ گفت: اطمينان و اعتماد به خدا.
سؤال سوم: چه چيز براى مردان زينت است؟ در پاسخ گفت: دانش همراه با بردبارى.
امام عليه السلام فرمود: اگر خطائى در آن واقع شد و به آن نرسيد؟ در پاسخ گفت: ثروت توأم با بخشش. فرمود: اگر در اين هم به خطا برخورد كرد و به آن دست نيافت؟ به عرض رسانيد: بينوائى همراه با شكيبائى.
فرمود: اين را نداشته باشد و به خطا برود؟ معروض داشت: سزاوار است بر چنين شخصى صاعقهاى از آسمان فرود بيايد و او را بسوزاند!
امام حسين عليه السلام از پاسخ او خنديد و همه كيسه سر به مهر شده را به او مرحمت فرمود.
?جامع الاخبار صفحه ۱۳۷