شعر عاشورایی 22
﷽
حسین جان
در دلم هیچ نیاید مگر اندیشه وصلت
تو نه آنی که دگر کس بنشیند به مکانت
━━━???━━━
من اینجا بس دلم تنگ است
بیا ره توشه برداریم
قدم در عشق بگذاریم
دلم شش گوشه می خواهد?
━━━???━━━
سلام همراهان بزرگوار
و امروز دلم بس ناجوانمردانه تنگ است
دلتنگ حرم
دلتنگ روضه هایی که از بس شلوغ بود صدای گریه ها در هم گم می شد.
بغض سنگینی مهمان ناخوانده ی گلویم شده. امروز بغض عجیبی دارم
آخه امروز اربابم میخواد وارد کربلا بشه
مهمانهای خوانده ا ی که مثل مهمان ناخوانده با آنها برخورد شد.
آسمان ابری دل دارد می بارد و می نگارد از شرح غربت یار مهربانش.
الان درست بیاد این سخن افتادم که میگه:
میخواستم بگویمش
امّا گریستم …
آری، همیشه بارِ زبان را،
چشم می کشد …
بریم پست بعدی یه کم قرآن بخونیم
وای گفتم قرآن یاد این شعر استاد سازگار افتادم?
تا مگر آوای قرآن تو آرامم کند
بر فراز نیزه ای آرام جان قرآن بخوان
انگار امروز دلتنگی دست بردار ما نیست…
━━━???━━━