موضوع علم کلام
? ? ? ? ? ? ? ? ? ?
?
?استاد جواد حیدری زیدعزه
⁉️ موضوع علم کلام چیست؟
?مقدمه
تمایز علوم به موضوعِ آن است، آنچه باعث میشود کلام از فلسفه، ریاضی،فیزیک، شیمی و کلاً از سایز علوم متمایز شود موضوع آن است که
خدا و صفاتِ خداست.
بنابراین هرگاه بحثی ناظر به بحث خدا و صفات باشد میشود بحث اعتقادی مبحث کلامی است.
?موضوعِ علوم
? موضوع علم نجوم ستارگان است.
? موضوع علم نجو کلمه و کلام است.
? موضوع علمِ پزشکی بدن انسان است.
? موضوع علم صرف کلام از حیث تغییراتش.
? موضوع علم کلام، “خدا و صفات” خداوند است.
⁉️ نقش دین در حيات انسان چیست؟
⁉️نقش دین در زندگی انسان چیست؟
⁉️وجه تمایز یک فردِ دیندار با کسی که هیچ اعتقادی به خدا ندارد چیست؟
⁉️چرا دینداران کشورِ جهانِسوم و عقبماندهاند؟
⁉️چرا تکنولوژی و فنآوری در غرب و کشورهائی که هیچ اعتقادی به دین ندارند و یا سکولاریسم هستند (جدائی دین از سیاست) پیشرفتهترند؟
⁉️ چرا ما که ادعای دینداری داریم جامعهیمان پر از فساد است؟
⁉️جایگاه و نقش دین در حیات انسان چیست؟
البته باید فرق بگذاریم بین دین و دینداران، باید بدانیم ادعای دیندار بودن با عملکردن به دین، خیلی متفاوت است. ادعای دینداری نتایج دینداریِ حقیقی را ندارد چون با حلوا حلوا کردن دهان شیرین نمیشود.
اگر فردی بگوید من مسلمانم ولی طریقت اسلام را دنبال نکند طبیعتاً به آن اهدافی که دین مطرح کرده است نمیرسد
⁉️منشأ دین چیست؟
امروزه در مباحث مربوط به کلام جدید که موضوعات جدید کلامی را مطرح میکند، یکی از موضوعات آن این است که:
? منشا دین چیست؟
〽️ برخی ترس را منشا دین میدانند
در گذشته افراد پدیدههای طبیعی از قبیل سیل و زلزله و امثالهم که میآمد میترسیدند، لذا حس روانشناختیشان گل کرد و برای تسکین و آرامش خود یک قدرت موهومی درست کردند بنام خدا و دین و به آن معتقد شدند، پس منشا دین ترس است.
〽️ برخی جهل را منشا دین میدانند
در این گروه افرادی نظیر آگوست کنت و دیگران هستند، آنها معتقدند چون انسانهای اولیه سواد نداشتند و علت حوادث طبیعی از قبیل سیل و زلزله را نمیدانستند لذا هرگاه برایشان این سوال پیش میآمد که منشا سیل و ... چیست، چون پاسخی نداشتند، چیزی موهومی درست کردند بنام خدا و دین تا با خدا و دین سوراخهای جهلشان را بپوشاندند. (خدای رخنهپوش)
در مباحث اعتقادی غربی خدای رخنهپوش یعنی خدا یک مفهومیست موهوم برای پوشاندن سوراخها و رخنهها و انسان هرگاه جهل نسبت به مسئلهای داشت و منشا آن را نمیدانست میگفت خدا، ولی وقتی علم پیشرفت کرد و انسان فهمید فرآیند سیل چیست دیگر خدا بی خدا و خدا دیگر پاک شد فلذا هر چه علوم پیشرفت کرد خدا کمرنگ و کمرنگتر شد لذا آن نظریهی آگوست کنت که دورانهای متعددی را مطرح کرده بر همین اساس همین بودهاست. آگوست کنت -چون اولین پوزیتیویست بود او را پدر پوزیتیویست میدانند- او نیز همین اعتقاد را دارد و پیشفرض او این است که دورانها را تقسیم میکند به دوران علمی، دوران الهی، فلسفی،
او معتقد است دوران الهی و اعتقاد به خدا مربوط به آن مرحلهای بوده که انسان علت حوادث را نمیدانسته و سواد کافی نداشته است ولی اکنون دوران علم و تجربه (ساینس) است و مردم به پاسخ سوالات خود در آزمایشگاه می رسند و عالم شدهاند لذا دین کنار میرود، چون دین آنجائی مطرح میشود که علم نیست.
منشا حرف آگوست کنت این است که دین و علم با هم جور در نمیآیند و هر جا علم آمد دین کنار می رود.
♻️ نتیجهاینکه:
قطعا ترس و جهل نمیتواند منشا دین باشد اما اینکه منشا دین چیست؟ و اینکه چرا برخی معتقد به دینی میشوند و… انشاءالله در آینده به این مباحث خواهیم پرداخت.
? ? ? ? ? ? ? ? ?
@ramezan_ghasem110