مهدیا

  • خانه 
  • شکر بر بلا 
  • تماس  
  • ورود 

برکت در زندگی

30 شهریور 1399 توسط نسیم

​باسلام خدمت خوبان

*تفسیر آیه های 1 و 2 سوره ملک به صورت نوشتاری

 از بیانات استاد سید ابراهیم حسینی: (موضوع :برکت در زندگی)*

*جهت مشاهده این متن در وب سایت بصیرت قرآنی به این آدرس مراجعه نمایید:* http://bqurani.ir/post/تفسیر-آیه-1-و-2-سوره-ملک 

تَبارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَ هُوَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ (۱) 

بزرگوار [و خجسته‌] است آنکه فرمانروایی به دست اوست و او بر هر چیزی تواناست. (۱) 

تبارک از ریشه برک و برکت به معنای دوام و ثبوت خیر زیاد است. 

اصل این کلمه به معنای سینه شتر هنگامی که روی زمین قرار میگیرد است. 

و کنایه از آرام گرفتن خیر در محل است به همین دلیل به محل جمع شدن آب در بیابان برکه میگویند. 

در محلی خشک شما منبعی از آب دارید منبعی از حیات. 

خوب دقت کنید : 

دربیابان پول و علم و شهرت و ….راهگشا نیست آنچه راهگشاست آب است. 

انسان نیازمند برکت است والا تمام تلاشهای او و تمام داراییهایش بجای رشد او را به سمت سقوط و تباهی میکشاند. 

نتیجه مقایسه آیات 96 اعراف و 44 انعام : 

در هر دو آیه باز شدن در ها است. 

اما در سوره اعراف باز شدن درهای برکات آسمان و زمین و در سوره انعام باز شدن درهای همه چیز 

اما بدون برکت. 

علم بدون برکت. 

ثروت بدون برکت. 

شهرت بدون برکت و …… بی فایده است. 

آنگاه که بند ارتباط انسان و داراییهایش با خدا قطع میشود در حقیقت برکت از انسان و زندگیش قطع میشود انسان طاغی میشود و طاغوت نام میگیرد. 

وقتی برکت رفت سقوط شروع میشود. همین که خود را بی‌نیاز پندارد. حقاً که انسان سرکشی می‌کند. (علق آیه 6 و 7). 

برای مثال : قارون در سوره قصص و برادران باغدار در سوره قلم آیه 17 به بعد نمونه های خوبی هستند. که خود را بی نیاز از خدا دید یعنی با تکیه بر علم و ثروت و قدرت خود را نیازمند تکیه بر خدا ندید . 

ابتدای سقوط انسان اینجاست: 

زندگی بدون برکت. 

چرا خدا منبع برکت است؟؟؟ 

چون بیده الملک. 

چون( علی کل شی قدیر ). 

پس ۲ دلیل اینجا بیان میشود. 

1.بیده الملک. 

2.علی کل شی قدیر. 

الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ (۲) 

همانکه مرگ و زندگی را پدید آورد تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید، و اوست ارجمند آمرزنده. (۲) 

از ثمرات این برکت الهی ،خلقت است. 

کل مجموعه خلقت مرگ و حیات است. 

پس باید نگاه ما به مرگ هم تغییر کند آنچنانکه به زندگی هم باید تغییر کند. 

مرگ و زندگی هدایای الهیست. 

باید به این هدیه احترام گذاشت و خوب زندگی کرد تا خوب و زیبا با مرگی زیبا روبرو شویم 

به تعبیر دیگر باید شاکر نعمت مرگ و حیات باشیم و این شکر نتیجه ابتلای الهیست. (لیبلوکم ). 

صحنه صحنه زندگی و لحظه لحظه آن ابتلای ماست باید درکش کنیم. 

به آن احترام بگذاریم. 

و زندگی کنیم. 

زندگی در آینده موهوم چشم براه ما نیست. 

زندگی همین لحظاتی ست که با سرعت در حال گذر است و ما به امید آینده ای موهوم زندگی را از دست میدهیم. 

برکت در زندگی از دید قرآن 

انسان برای بهره مندی از زندگی و تسهیل حرکت به سمت هدف زندگی نیازمند گزاره هایی است از جمله (برکت): 

برکت در عمر. 

در مال. 

کار .و… 

چون در برکت ۲ حقیقت نهفته است : 

کثرت و زیادی 

و دوام و ثبات 

آنگاه که خیر جاری در زندگی ما زیاد میشود و ماندگار و از محدوده وجود ما در فرا زمان و فرا مکان جاری میشود ما با برکت پیوند خورده ایم. 

گاهی داراییهای مادی و معنوی انسان زودتر از خودانسان به نقطه پایان میرسد حتی اگر حجمش نیز زیاد باشد. 

حقوق دریافتی پایان ماه زیاد است ولی اثری در زندگی من ندارد. 

نه صله رحمی. نه کمک و دستگیری .نه صدقه و انفاقی .نه باقیات الصالحاتی و نه هیچ اثر مادی و معنوی دیگری… 

مثال : حقوق دریافتی پایان ماه یک نمونه است از صدها نمونه دارایی ما نه آرامشی!!!!!! 

که میتواند بابرکت باشد یا بی برکت. 

در منزل با برکت طول و عرض و قیمت و موقعیت مکانی مهم نیست بلکه میزان صله رحم و گره گشایی از کار مردم و آرامش و صفا ملاک است. 

حال سوال این است چه کنیم با برکت شویم خودمان و داراییهایمان؟ 

در نظام معرفتی دین عواملی برای گره زدن داراییها با برکت معرفی شده اند چون در این نظام هیج تحولی بدون اسباب و علت نیست. 

نظام یک نظام علت و معلولیست باید برای رسیدن به نتیجه از راه خودش ورود کرد. 

عامل با برکت شدن داراییهای ما چیست؟ 

چون در مفهوم برکت (کثرت خیر و دوام خیر) نهفته است. 

پس مهمترین عامل بابرکت شدن داراییهای ما انتشار خیر به بیرون از وجود خودمان است. 

هرچه ما از دایره تنگ خودخواهی هایمان فاصله بگیریم و هر چه بیشتر بتوانیم پیله تنگ و تاریک امیالمان را سوراخ کنیم و دیگران را در داشته هایمان سهیم کنیم به دریای زلال برکت نزدیکتر شده ایم. 

خدا به عنوان نقطه مرکزی و کانون اصلی تمام خیرات مهمترین و اولین عامل برکت است هرچه ارتباط ما و توجه ما و معرفت ما به حضرت حق بیشتر باشد زندگی و داراییهای ما با برکت تر میشود. 

امیرمومنان علی (ع) در مناجاتش با خداوند به این امر اشاره کرده و می‌فرماید: 

یا مُنشِئَ البَرَکاتِ مِن مَواضِعِها؛ اى خاستگاه و پدیدآورنده برکت ‌ها از جایگاه هایشان آن حضرت (ع) همچنین خدا را به عنوان جاعل البرکات، قراردهنده آن ومُخرِجَ البَرَکاتِ مِن مَعادِنِ‌ها ،بیرون آورنده برکت ‌ها از معادنشان وَلِیَّ البَرَکاتِ معرفی می‌کند. و پیامبر(ص) نیز خدا را به مُنزِلَ البَرَکاتِ، فرو فرستنده برکت ‌ها ستوده و امام حسین(ع) نیز خدا را مُجرِیَ البَرَکاتِ عَلى أهلِها، جارى کننده برکت ‌ها بر اهلش. 

بنابراین باید خداوند را علت تام برکت دانست. از این روست که برخی در معنای برکت گفته‌اند که آن خیر الهی کثیر و بادوام است. به این معنا که اصولا برکت تنها ارتباط با خداوند دارد و این خداست که به چیزی برکت می‌دهد و یا برکت را از آن سلب می‌کند و کثرت و دوام خیر را از آن بر می‌دارد. پس خاستگاه و علت العلل و مبدا و منشا همه برکات جهان خداوند تبارک و تعالی است. اوست که همه برکات را پدید و فرود آورده و رحمت و برکتش، همه چیز را فرا گرفته است، از این رو، مبارکِ مطلق (بى قید و شرط)، خداست و صفت و اسم «مبارک» ، یکى از صفات بارى تعالى است و همه آفریده ها، چه بدانند و چه ندانند، چه بخواهند یا نخواهند، به اندازه ظرفیت و شایستگىِ خود، از برکات الهى، برخوردارند. پس خداوند به عنوان علت و منشا و خاستگاه اصلی برکت است و هر کسی برکت می‌خواهد باید متوجه این منشا و مبدا باشد و از او بخواهد.اما موارد دیگری که گفته می‌شود،‌در حقیقت زمینه ساز و اسباب و عوامل جلب نظر و توجه خداوند به شخص است تا در زندگی و یا امور و اشیای او برکت دهد. 

هرچه در مراحل انجام کار یا تولید یک اثر (مادی باشد یا معنوی ). 

اخلاص ما بیشتر باشد و توجه به شرایط و حدود الهی (حلال و حرام)کاملتر باشد یقیینا برکت آن فزونتر خواهد بود. 

پس خدا محوری اولین عامل است. 

میتوان از این خدامحوری به ایمان هم تعبیر کرد. 

در ذات برکت، ایمان به خدا نهفته است. کسی خواهان برکت است که باور داشته باشد که خداوند منشا خیر و افزایش و کثرت و تداوم آن است. از این رو در آیات قرآنی بصراحت از رابطه مستقیم ایمان به خدا و برکت، سخن به میان آمده است. 

خداوند در این باره می‌فرماید: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى ءَامَنُواْ وَاتَّقَوْاْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ ؛ 

اگر اهل آبادى ‌ها ایمان میاورند و تقوا می‌داشتند، برکت هایى را از آسمان و زمین، بر آنان مى گشادیم» .(اعراف، آیه 96) 

البته خود تقوا مقتضی مواردیست مثل ایمان به غیب یا ایمان به فرشتگان و ….. 

خداوند در آیات 2 و 3 سوره طلاق 

بر نقش تقوا در افزایش روزی و بهره مندی شخص از نعمت و خیر الهی از جایی که گمان نمی‌کند، تاکید می‌کند و مردم را به تقوا تشویق و ترغیب می‌کند تا برکت را در آن بجویند. 

خداوند در این باره می‌فرماید: «و هر کس از خداوند پروا کند، خداوند، برایش راه خروجى [ از مشکلات] قرار مى دهد و او را از جایى که گمان نمیکند، روزى مى بخشد؛ و هر کس بر خدا تکیه کند، او برایش بس است. خداوند، کار خویش را به سامان مى‌رساند. به یقین، خداوند براى هر چیزى، اندازه‌اى قرار داده است» . 

همین مطلب را با گزارشی از قوم یهود مورد اشاره قرار داده ومی فرماید: «و اگر آنان، تورات و انجیل و آنچه را از سوى پروردگارشان بر آنان نازل شده بود، بر پا مى داشتند، از بالاى سر و از زیر پاهایشان [از نعمت هاى الهى] برخوردار مى شدند. برخى از آنان، گروهى میانه رو و بیشترشان، زشت کردار بودند» . (مائده، آیه 66) پس اینکه مردم اگر تقوا داشته باشند خیر و برکت از آسمان و زمین به سوی مردم می‌آید و آنان از برکات معنوی و مادی الهی بهره مند می‌شوند، خود گواه روشنی است که تقوا از مهم‌ترین علل و عوامل کسب روزی و نیز برکت در زندگی و نعمت هاست. 

انسانهای که اهل مراعات هستند مراعات دستورات خد مراعات اهل خانه و خانواده مراعات همسایه و همکار و….خدا به آنان و داراییهایشان برکت میدهد مادی و معنوی 

خدامحوری دررفتاروعمل چگونه باید باشد؟ 

استغفار: یکی از عوامل بسترساز برای رسیدن به مقام تقوا و ایمان، استغفار است. وقتی انسان استغفار می‌کند، خود را تحت پوشش غفران الهی می‌برد و از پیامدهای خطا،‌ اشتباه و گناهانش در امان می‌ماند. از این روست که پیامبران از جمله حضرت نوح(ع) به مردمش می‌فرماید که استغفار کنند تا از نعمت‌های الهی برخوردار شوند.آن حضرت (ع)می فرماید: 

«فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّارًا یُرْسِلِ السَّمَآءَ عَلَیْکُم مِّدْرَارًا وَ یُمْدِدْکُم بِأَمْوَالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَل لَّکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَل لَّکُمْ أَنْهَارًا؛ 

پس گفتم: از پروردگارتان، آمرزش بخواهید، که او آمرزنده است. باران آسمان را فراوان بر شما، فرو مى ریزد و شما را با اموال و فرزندان، یارى مى رساند و برایتان، باغ هایى قرار مى دهد و برایتان، نهرهایى قرار مى دهد» .( نوح، آیات ۱۰ ـ ۱۲ ) 

در آیات قرآنی برای استغفار سه کارکرد اساسی دفع بلایی که می‌خواهد بر آدمی بیاید، رفع بلایی که آمده است و انسان می‌خواهد از شر آن رهایی یابد‌ و جلب منفعت و نعمتی که از آن بهره مند نیست، بیان شده است. پس انسان می‌تواند با استغفار، شرایط خود را بهبود بخشد و در گام نخست، رفع بلا و دفع بلا کرده و جلب منفعت و نعمتی کند و در ادامه ،برکت را بخواهد. 

اسباب و عوامل مادی برکت در زندگی: 

انجام برخی از کار‌ها موجب برکت است. 

این اعمال می‌تواند شامل اموری چون عبادات، انفاق، احسان و مانند آن باشد. 

در اینجا به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود: 

انفاق: انفاق مال به مال برکت میدهد و آن را افزایش می‌بخشد و استمرار آن را تضمین می‌کند. 

اطعام: طعام از اسبابی است که تاثیر شگرفی در برکت امور دارد. 

انجام کارهای نیک: این امری است که بار‌ها در روایات به عنوان سبب برکت بیان شده است. 

صله رحم: میتواند به معنای صلوات باشد؛ زیرا پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) پدران امت هستند و مسلمان مومن باید با ایشان از طرق گوناگون از جمله صلوات ارتباط خویش را حفظ کند. البته صله رحم با خویشان نیز این تاثیر را دارد که در روایات بسیار بیان شده است. 

میانه روی: از دیگر اسباب برکت است. 

ازدواج: در آیات و روایات به عنوان یکی از اسباب برکت به ویژه در مال بیان شده است. 

هم چنین اسباب دیگری چون 

عیادت مریض، 

مشورت با عاقل، 

آسان گرفتن درخرید و فروش، 

غذا خوردن دسته جمعی، 

افزایش پیمانه به نفع مشتری، 

عقیقه کردن، 

سحری خوردن، 

روزه گرفتن، 

دعا کردن و مانند آن به عنوان عوامل برکت زایی بیان شده است. 

اسباب برکت در امور خاص 

همان طوری که گفته شد، برخی از اسباب و عوامل در ایجاد برکت فراگیر نقش دارند. اما اگر بخواهیم در یک امر خاصی برکت ایجاد شود می‌توان با شناخت اسباب خاص آن، در تحقق آن برکت سرعت و شتاب بخشید. 

اسباب برکت در عمر: 

اگر بخواهیم عمری با برکت داشته باشیم، می‌توانیم با نیکوکاری و حسن عمل، عدالت ورزی در میان مردم، صله رحم و ارتباط با خویشان ، نیکی به مردم ، نیکی به پدر و مادر، نیکی به خانواده، صدقه دادن انجام زیاد کارهای نیک، خوش رفتاری با همسایه و کوتاه کردن آرزوها، نیت حج دوباره، زیارت قبر امام حسین(ع)،داشتن وضوی کامل و مداوم ، پرهیز از شر رسانی به دیگران، نماز در مسجد سهله، دعا و نیایش می‌توانیم به عمرمان برکت دهیم. 

اسباب برکت خانه: 

اگر بخواهیم خانه‌ای با برکت داشته باشیم این کار‌ها را به عنوان اسباب برکت انجام دهیم: قربانى کردن به هنگام ساختنِ خانه، اطعام کردن 

داشتن دختر 

سلام دادن به هنگام ورود به خانه 

نام گذارى اهل خانه به نام پیامبران 

اسباب برکت در رزق: 

در روایات، اسباب خاصی برای برکت در رزق و روزی بیان شده است که از جمله آن‌ها عبارت است از:

 نیت خیرداشتن، خوش اخلاقی و خوش خلقی، مودت و محبت، گفتار نیک، رفتار نیک با همسایه،‌صدق و راستی، سخاوت، بخشندگی و عطیه دادن، رفق و مدارا امانت داری < قناعت ، رضایت به قسمت الهی

 

*جهت مشاهده دیگر تفسیر های سوره ملک به این لینک مراجعه نمایید:* http://bqurani.ir/post/فهرست-تفسیر-سوره-ملک

 نظر دهید »

برشی از یک کتاب

30 شهریور 1399 توسط نسیم

​سلام محضر خوبان

✂️ برشی از یک کتاب

#احتمال برای حرکت کافی است 

یکی از دوستان می گفت چه کنیم تا به یقین برسیم ؟ به او گفتم « یقین لازم نیست ، که انسان با احتمال هم کار و حرکت می کند » . در تجارت با احتمال حرکت می کنند . در کشاورزی با احتمال آغاز می کنند . دانه هایی که یک کشاورز در زمین می پاشد ، یقین ندارد که رشد کند و ممکن است هزار آفت سر راهش باشد اما با همین توجه اقدام می کند . حال چه شده وقتی انسان می خواهد در راه خدا حرکت کند ، می گوید باید یقین داشته باشم ! در این جا یقین را اول می خواهیم ، ولی در تجارت با یک احتمال هم حرکت می کنیم تا جایی که بیست بار ضرر می دهیم ، ولی باز هم ادامه می دهیم و تازه این ادامه را جزء پشتکار خود تلقی می کنیم و به حساب حماقت ها و سفاهت ها نمی آوریم . وقتی می خواهیم با خدا معامله کنیم می گوییم : یقین نداریم ! ما کجا و کِی یقین داشته ایم ؟! در حرکت های خود و در این دنیای احتمالات با چه یقینی اقدام کرده ایم ؟ اینجاست که کم می آوریم . وقتی می خواهیم به فقیری کمک کنیم ، باید یقین داشته باشیم که صد در صد فقیر باشد . اصلا ً مگر می توانیم کسی را پیدا کنیم و قسم حضرت عباس بخوریم که هیچ نان شب نداشته باشد ؟! وقتی می خواهیم در راه خدا حرکت کنیم ، یک جور معامله می کنیم و وقتی می خواهیم در راه خود و برای خود حرکت کنیم ، طور دیگری عمل می کنیم . همین چیزهاست که برای انسان مشکل ایجاد می کند .

? اخبات ،علی  صفایی حائری، ص 87

? کانال برشی از یک کتاب :

http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed

??????????????????

✂️ برشی از یک کتاب

#معاویه_یک_شخص_نیست


معاویه یک شخص نیست بلکه یک #فرهنگ است . فرهنگ معاویه بعد از مردن معاویه هم می خواهد اجازه ندهد نهضت اباعبدالله (ع) درست #فهمیده شود . فرهنگ معاویه ای تلاش می کند #نهضت_امام را #منفی جلوه دهد ، و اگر نتوانست ، لااقل آن را #سطحی جلوه می دهد ، یعنی از #محتوا می اندازد . شما بدانید #سطحی جلوه دادنِ یک #نهضت ، به همان اندازه یا بیشتر از #منفی جلوه دادنش ، خطرناک است . 


? کربلا مبارزه با پوچی ها ، اصغر طاهرزاده ، ص ۷۱

 نظر دهید »

حق الناس

30 شهریور 1399 توسط نسیم

​يکشنبه ۳۰ شهريور ۱۳۹۹ | Sunday , 20 September 2020















>







آخرین اخبار

























کد خبر: ۱۲۹۲۶۶

تاریخ انتشار: ۱۵ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۹:۳۶





صفحه نخست » دین و اندیشه








‍‍‍ ‍‍‍









منبع دقیق این سخن که «خداوند ممکن است از حق خود بگذرد اما از حق الناس نمی گذرد» کجاست؟



«حق الناس» یکى از عالی‌ترین مفاهیم حقوقى در اسلام است. هر
چیز که حقى از مردم در آن باشد، در حیطه‌ی حق الناس قرار مى‏گیرد




به گزارش بولتن نیوز به نقل از شفقنا، پاسخ اجمالی«حق
الناس» یکى از عالی‌ترین مفاهیم حقوقى در اسلام است.






هر چیز که حقى از
مردم در آن باشد، در حیطه‌ی حق الناس قرار مى‏گیرد.[1] تأکید اسلام بر
رعایت حق الناس آن‌چنان است که اگر گناه‌کاری از گناهان پیشین خود به درگاه
الهى توبه ‏کند، تا زمانى که حقوق ضایع کرده‌ی مردم را ادا نکند، توبه‌اش
پذیرفته نمی‌شود؛ یعنى خداوند حق خود را در کوتاهی‌ها و تقصیرها در شرایطى
که نشانه‌هاى ندامت واقعى در فرد آشکار شود، می‌بخشد، اما حق مردم را
نخواهد بخشید، مگر این‌که در حد امکان در صدد جبران و جلب رضایت آنان باشد.

سخن
مطرح شده در پرسش، برگرفته از روایات فراوانی درباره‌ی حق الناس است که
دایره‌ی گسترده‌ای دارد. در این‌جا به ذکر دو نمونه بسنده می‌شود.

۱.
امام باقر(ع) می‌فرماید: «ظلم سه گونه است: ظلمی که خدا از آن نمی‌گذرد،
ظلمی که خداى از آن درگذرد و ظلمی که از آن بازخواست نماید؛ و امّا ظلمی که
خداى از آن نگذرد شرک به خدا است و ظلمی که خداى از آن درگذرد ستم‏ورزى
شخص بر خود است در آنچه میان خود و خدا است و ظلمی که خداوند از آن
بازخواست کند، ستم در حقوق میان بندگان است».[2]

۲. «اوّلین قطره
خون‏ شهید که روى زمین می‌چکد کفّاره‌ی گناهان او است، مگر بدهى که به مردم
دارد، و آن‌را جز أداء به صاحبش کفّاره‏اى نیست».[3]

گفتنی است؛
لوازم حسرت و ندامت بر گناه سعی در تدارک آن است؛ یعنی اگر حق الله بود؛
مانند ترک نماز و روزه، و حج، قضای آن را به جای آورد و اگر حق الناس و از
حقوق مالی است، به صاحبش و اگر مرده به ورثه‌اش بپردازد و اگر حق عرضی
(آبروئی) است حلالیت بطلبد و اگر حق قصاص یا دیه بود خود را تسلیم او کند
تا قصاص کند یا دیه بگیرد یا ببخشد. پس ان شاءالله همه‌ی گناهان، چه حق
الله و چه حق الناس بخشیده می‌شود به شرطی که توبه‌ی واقعی انجام شود و هر
گناه متناسب با خودش تدارک و جبران شود.[4]

[1]. ر.ک: نمایه‌های «حق الناس»، سؤال 9249؛ «حق الناس و طلب بخشش»، سؤال 7952.

[2].
ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول صلى الله علیه و
آله، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ص 293، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ
دوم، 1404ق.

[3]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ج 3، ص 183، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ دوم، 1413ق.

[4]. برگرفته از نمایه «آمرزش گناه کبیره»، سؤال 843.

نظر بینندگان:
















اين جمله رو كساني بكار ميبرن كه بخوان از هفت دولت
آزاد باشن و هيچ عمل و عبادتي انجام ندن به اين بهانه كه خدا خودش گفته
حقش رو ميبخشه پس ديگه نيازي به خوندن نماز و روزه گرفتن و .. نيست . و
تازه خودشون رو از تمامي متدينين و نمازخون ها و .. بهتر ميدونن چون ميگنن
شما با ما كه عبادت نداريم مساوي هستيد ولي تارك الصلاه خوبي بيشتري داره و
اون اينه كه مثلا ادعا ميكنه غيبت نميكنه.






























تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به بولتن نیوز
است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.


طراحی و تولید: ” ایران سامانه “                 


 نظر دهید »

آیه حجاب

30 شهریور 1399 توسط نسیم

​سوال 

آیه ۵۳ سوره احزاب در مورد فلسفه حجاب هست یا آیه ۵۹ سوره احزاب؟؟

يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى‏ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً (59)احزاب

در اینجافلسفه حجاب اومده:

شناخته بشوند و اذیت نشوند

اما ایه ی 53 سوره احزاب  هم به  یکی از حکمت ها اشاره دارد .

قابل جمع هست

 نظر دهید »

شعر عاشورایی

29 شهریور 1399 توسط نسیم

​زمزمه ی شب جمعه ی خوبان باشه 
روز ازل که قصه ی عشق تو پا گرفت

دل خون‌شد و بهانه ی کرببلا گرفت

نان حلال و شیر پر از اشک مادرم

این گونه بود در دلم این عشق جا گرفت

یک قطره اشک موجب دریای رحمت است

وقتی که دل ز ماتم خون خدا گرفت

اعجاز میکند به خدا ذکر یا حسین

هر جا که عاشق تو به یادت نوا گرفت

«باز این چه شورش است که در خلق عالم است»

نزدیک شد محرم و باید عزا گرفت

با اذن مادر تو سیه پوش می شوم

این مهر مادری است که دست مرا گرفت

یاد تمام پیر غلامان به خیر باد

این روضه ها به همت آنان بقا گرفت

شد موسفید هر که در خانه ی شما

امضای نوکری ز شه لافتی گرفت

سر میزند به رسم وفا شاه تشنه لب

هر جا که رنگ روضه و‌اشک و بکا گرفت

پروانه های گلشن هیئت ملائکند

وقتی ز شمع یاد شهیدان صفا گرفت

ای لاله ی خزان شده از زخم تیغ ها

باید سراغ آن سر و تن را جدا گرفت

پشت زمین ز پیکر بر خاک تو شکست

قلب زمان از آن سر بر نیزه ها گرفت

?شاعر: 

سعید_نسیمی

╭════•?•════

╰════•?•════╯

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 12
  • 13
  • 14
  • ...
  • 15
  • ...
  • 16
  • 17
  • 18
  • ...
  • 19
  • ...
  • 20
  • 21
  • 22
  • ...
  • 59
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

مهدیا

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • کمبین
    • خانواده اسمانی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس